یادداشت zeinab aghaei

وقتی به من می رسی
        از همون اول که تو «پاتوق کتابخورها» شروع به کار کردم، چشممو گرفت، بین بقیه کتاب‌های قفسه افق. حدودا همسن میراندا(شخصیت اصلی) بودم، ۱۱_۱۲، از کتابای کانون بود که حس می‌کردم فقط من دوستش دارم، چون نمی‌دیدم کسی برش داره، یا دوستم که خونده بود خوشش نیومده بود. اما من عاشقش بودم.
تصمیم گرفتم در ۲۳ سالگی دوباره بخونمش تا کشف کنم عاشق چی‌اش بودم، تا خود اون سنم رو کشف کنم. 
اما بهش مهلت دادم، زیر نظرش گرفتم که کسی می‌خردش؟ روزها و دوماه گذشت، دیگه روزای آخر کارم بود، هیچکس سراغش نیومده بود، خودم برش داشتم و با ۳۹ تومان، چاپ ۱۳۹۹، خریدمش. و از دیروز تازه خوندم و همین الان تمومش کردم.
معلومه که زینب ۱۱_۱۲ ساله عاشقش شد. عاشق ایده‌ش، متفاوت بودنش، عنوان فصل‌هاش، همزمان واقعی و واقعی نبودنش.

آها راستی ایده‌ش سفر در زمان بود.
این کتاب هم تا رسیدنش به من یه جورایی سفر در زمان کرد :)))
      
184

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.