یادداشت
1402/6/11
کتاب سنگینی است... همهی عبارات سادهاند و حتی محتوا پیچیدگی ندارد؛ اما کتاب سنگینی است چون امکان گفتگوی بینهایتی را ایجاد میکند. این کتاب مناسب بالای پنج سالههاست و از لزوم "حفاظت از خود" حرف میزند. نویسنده با "شوالیه" خواندن شخصیت اصلی داستان و اشاره به "قلعه" و "قلمرو"، فرم کارآمدی برای انتقال داستان به مخاطب و حتی انتقال ماجرا به سطح اجتماعی بالاتر ساختهاست اما کاش نبودن پدر را وسط نمی کشید! وقتی داستانی به این دقت و برای گروه وسیعی از مخاطب خردسال و حتی نوجوان نوشته شده، فقدان پدر از علتهای اولیهی پا از گلیم فراتر گذاشتن متعرض تلقی می شود که امکان همذاتپنداری را از همان ابتدای داستان کم میکند؛ ضمن اینکه میدانیم لزوما حضور فیزیکی نداشتن والدین در خانواده، باعث در معرض تعرض قرار گرفتن بچهها نیست و فقط احتمال خطر را بالا میبرد. در این داستان، شکلی از مورد سواستفاده قرارگرفتن کودک بیان شده که به "قدرت" مربوط است، یعنی نویسنده فضایی ساخته که در آن "زیردست بودن" میتواند موجب مورد تعرض قرارگرفتن باشد. از گفتگوهایی که امیدوارم همه بعد از خواندن این داستان با فرزندانشان داشته باشند، بحث درمورد تحقیقات صورتگرفتهای است که تاکید دارد شکل پیچیدهتری از پیشقصهی چنین اتفاقی میتواند اصلا به قدرت و ضعف اجتماعی یا فیزیکی مربوط نباشد. ماجرا میتواند با احساس علاقه و تعلق خانوادگی یا دوستانه، از سمت افراد نزدیک و حتی در سطح روابط برابر هم پیش برود که آنوقت همهچیز برای قربانی به مراتب سختتر خواهد بود چون ناباوری در او شدت می گیرد و اتفاقا این بار احساسات باعث میشوند نتواند رازش را فاش کند. تکرار میکنم که کتاب سختی است! و نمیشود وقت خواندن داستان، برای این شوالیهکوچولو غصه نخورد. من نویسنده را بسیار هوشمند دیدم. حتی در انتخاب جنسیت کاراکتر اصلی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.