یادداشت mahi
1404/1/3
«پاییز از پاهایم بالا میرود» بیش از آنکه یک داستان باشد، یک حس است؛ لطیف و شاعرانه، شبیه خشخش برگهای خزانزده زیر پا. روایت آن میان خاطره و رویا سرگردان است، گاهی آرام و دلنشین، گاهی پر از اندوهی محو. ناهیدهای گم شد، و سالها بعد، کسی از جنس او آمد تا سرنوشت گمشده را از دل سکوت بیرون بکشد. اما در میان این همه زیبایی، گاهی داستان رنگ میبازد و خواننده، همچون شخصیتهایش، در هزارتوی کلمات راه خود را گم میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.