یادداشت zeynab.m

zeynab.m

zeynab.m

3 روز پیش

        با چند تا از دوستانم به نمایشگاه کتاب رفته بودیم.
چند تا از دوستانم میخواستند به غرفه کتابستان معرفت بروند و از ان غرفه دیدن کنند و کتابی از اونجا بخرند.
خلاصه که رفتیم و بچه ها خرید کردند و من چیزی از اون غرفه نخریدم.
داشتیم از غرفه خارج میشدیم و من چشمم به این کتاب افتاد.
بچه ها عجله داشتند که بروند ولی من باید این کتاب رو میخریدم.خلاصه که با اضطراب زیاد رفتم و این کتاب روخریدم.
و بنظرم این کتاب ارزش این اضطراب و استرس رو کمی داشت.
این کتاب اونقدر داستان و موضوعش برام جالب و جذاب بود که منی که سه سال طول میکشه یک کتاب رو تموم کنم تونستم توی دوسه روز تمومش کنم.{البته این رو هم در نظر بگیریم که متنش روان بود که ادم زود میتونست بخونه}
نکته جالب کتاب این بود که داستان بر اساس واقعیت نوشته شده بود که برای من جذابیت بیشتری داشت.
داستان چند تا ایراد تقریبا بزرگ هم داشت که حالا چشم پوشی میکنیم😉
      
19

1

(0/1000)

نظرات

یکی از ایراد ها به قول زینب این بود که آخرش فیلم ایرانی شد😂
ولی خب خاطره ای که نوشتی نیاز به اصلاح داره 😂
مطمئنی میخواستیم فقط دیدن کنیم؟ من و زهرا نیت دیگه ای نداشتیم؟😂
پ.ن: جواب ندی سوالو ها ! صرفا جهت یاداوری 😁
1

0

zeynab.m

zeynab.m

3 روز پیش

بعله خیلی کممم فیلم ایرانی شد😂
اوو راستمیگیابرای یچیز دیگه بود😂 

0