یادداشت محمد علیزاده

محمد علیزاده

محمد علیزاده

1404/7/1 - 10:58

        کتاب «هربار که معنای زندگی را…» بیشتر شبیه یک گشت‌وگذار دوستانه با دانیل کلاین، در جملات قصار فیلسوف‌هاست. کلاین در این گشت و گذار دنبال چیست؟ دنبال معنای زندگی و بهترین جورِ زندگی کردن.
اگر فلسفه را فقط حفظ کردن اسم فیلسوف‌ها و نظریه‌هاشان ندانیم و به چشم یک جور تمرینِ فکر کردن و فلسفیدن و به بیان ساده تر ور رفتن با سوالات فلسفی ببینیم، این کتاب می‌تواند یک کلاس فلسفه‌ جمع‌وجور و خیلی شیرین باشد.
کلاین با نگاه شوخ طبع و سقراطی‌اش، آدم را به فکر کردن و تجربه کردن فلسفه می‌کشاند. مثل دوستی که هی هلت میدهد وسط آب تا شنا یاد بگیری.
تمرکز کلاین بیشتر روی فلسفه غرب است و از فلسفه و مکاتب شرقی چندان حرفی نزده.
کلاین با اینکه تمام تلاشش را می‌کند تا از راه منطق و عقل به معنای زندگی دست پیدا کند، باز هم به مسائل معنوی می‌رسد. به همین دلیل در جای‌جای کتابش پای مذهب و آیین‌های مذهبی به میان می آید.
تلاش  کلاین برای بی‌طرف ماندن قابل تحسین است اما باید پذیرفت که او بی شک یک معنویت گرای اپیکوریست است.
لابلای کتاب چندبار دلم خواست نویسنده را به صرف یک فنجان چای در یک کافی شاپ ساده و آرام وسط شلوغی شهر دعوت کنم.
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.