یادداشت نگارین
1404/5/16

طرح داستان جالب بود و به نظرم آن چیزی که باعث میشود آن را ادامه دهید و نتوانید آن را زمین بگذارید تا فصل آخر و پایان معما را متوجه شوید همین طرح باشد اما روند پیشرفت داستان آن طور که باید هیجان انگیز نبود؛ علت این موضوع هم اطلاعات اضافه و نسبتا تخصصی ای هست که در بسیاری از فصلها وجود دارد. اگرچه برای فهم قصه به اطلاعات خاصی از تاریخچه مسیحیت، اعتقادات اساسی آنها، معنای نمادها، طرز تفکر یک فرقه خاص از آنها در مورد زنان و ... نیاز هست اما همه اینها میشد به صورت خلاصه تر برای مخاطب عموم که ممکن است کمترین شناختی از مسیحیت داشته باشد گفته شود تا هم متوجه اتفاقات کتاب شود و هم از هیجان قصه کم نشود. اغراق نیست که بگویم حجم زیادی از این مطالب اضافه و غیر ضروری بود و تنها برای مخاطب خاصی که علاقه مند به مباحث دین شناسی ست میتوانست جالب باشد. ترجمه، بسیار دقیق و در حد یک کار پژوهشی است. واقعا باید به مترجم دست مریزاد گفت. برای هر مطلبی که ذره ای گنگ باشد پاورقی های مفصل گذاشته شده بود که برخی از آنها واقعا برای من جالب بودند و کنجکاوی مرا برانگیختند تا اطلاعات بیشتری در اینباره کسب کنم برخی هم از باب اطلاعات بیشتر خواندم و از آن عبور کردم پاورقی در کل برای اطلاعات بیشتر است اما نویسنده انگار برخی مطالب که جایشان در پاورقی بود و هیچ کمکی به پیشبرد داستان نمی کرد را در متن قصه و در توضیح هایی از زبان شخصیت ها آورده بود طوری که ممکن بود فراموش کنید با یک اثر داستانی مواجه هستید و حس کنید کتابی تاریخی ( به فرض صحت ادعاها) در مورد تاریخ دین مسیحیت میخوانید. این به نظرم برای مخاطبی که مسیحی نیست و علاقه ای به کسب اطلاعات تخصصی درباره این دین ندارد اما در عین حال می خواهد با دانستن اطلاعات لازم جهت درک قصه، از آن لذت ببرد، اذیت کننده خواهد بود. در فیلمی که از این کتاب ساخته شده، تمام اطلاعات لازم برای درک قصه به صورت خلاصه مطرح شده که حوصله سربر نباشد. درست است که فیلم باید یک رمان نزدیک به ۵۰۰ صفحه را در دو ساعت بسازد و ناچار به خلاصه است اما من از این لذت بردم که بر خلاف بسیاری از اقتباس ها، این فیلم هر آنچه از کتاب که ضروری بوده را به تصویر کشیده و هر چه زائد بوده را حذف کرده است. به عبارتی دیگر نکات قوت کتاب را حفظ کرده و نقاط ضعف آن را با تغییراتی در داستان، اصلاح کرده و اقدامات شخصیت ها را منطقی ساخته است. به خصوص پایان کتاب که در بخش هایی غیر منطقی و متناقض با روند کتاب است در فیلم کاملا منطقی و متناسب با فضای قصه به نمایش درآمده است. به همین جهت میشد کتاب هم از زیاده گویی درباره مباحثی تخصصی که ندانستن آنها خللی به درک مخاطب از قصه وارد نمی کند. خودداری کند. نثر کتاب، حقیقتا نثر جذابی نیست و به همین دلیل، محور جذابیت کتاب معمایی بودن آن است و اگر واقعا شیفته این ژانر هستید طوری که به هیچ چیز دیگر برای لذت بردن نیاز ندارید این کتاب می تواند برایتان لذت بخش باشد. البته بخش های مربوط به توصیف مکان های هنری پاریس مثل موزه لوور و آثار آن یا کلیساهای باشکوه فرانسه و انگلستان، برای من که علاقه مند به این فضاها بودم دل انگیز بود و به زیبایی توصیف شده بود. علت علاقه مند شدن من به مطالعه این کتاب بیشتر از معمای قصه، گذشتن قصه در چنین مکان هایی بود اما توجه داشته باشید این وجه قصه، غالب نبوده و به خصوص از یک جایی به بعد که معماها شکل می گیرند شما بیشتر شاهد طرح معما، حل معما، شروع معمایی دیگر، تعقیب و گریز های پلیس و دو کارکتر اصلی و اتفاقات این چنینی هستید و چنین توصیف هایی کمتر میشوند با این حال من از خواندن آنها در هر جای قصه لذت بردم و وقتی تصاویر مربوط به این مکان های واقعی و تابلوها را سرچ می کردم یا در فیلم آنها را دیدم، از این که همه چیز عیناً همان تصور من بود لذت بردم. در مورد اینکه آیا مخاطب می توانست معماها را زودتر کشف کند باید بگویم تقریبا محال است چون در مورد بسیاری از معماها، یا باید نوه مقتول( سوفی سونیر) می بودید تا با داشتن اطلاعاتی از پدربزرگ تان متوجه آخرین پیام او شده و قاتل او و انگیزه قتل او را پیدا کنید یا اینکه مثل نماد شناس قصه ما رابرت لنگدان، اطلاعات تان از نمادشناسی مسیحیت تکمیل باشد تا به عنوان یک کارشناس فراخوانده شوید و متوجه معنی نماد های به کار رفته توسط مقتول بشوید. قصه یک قصه معمایی معمولی نیست و به همین دلیل حل آن هم از یک کارآگاه معمولی بر نمی آید. شرلوک هلمز هم که باشید به کارشناس در چنین پرونده ای احتیاج خواهید داشت. خطر اسپویل کتاب و فیلم : پایان کتاب من را واقعا متعجب کرد نه از این نظر که برخی گفتند تهش معلوم نشد چی شد و معما حل نشد که از نظر من به همه سوالات پاسخ داده شد و از این نظر پایان خوبی بود؛ نکته مبهمی برای من باقی نماند و به خوبی از اتفاقات قصه برای شکل دادن پایانی غیرمنتظره استفاده شد. اما چیزی که من را اذیت کرد و آن را بزرگترین نقطه ضعف کتاب می دانم. قضاوت نویسنده در مورد اسقف آرینگاروسا و قاتل قصه یا همان سیلاس بود که به تبع این قضاوت، آنها را تطهیر کرده و از مجازات معاف دانست در حالی که آنها در اتفاق افتادن قتلهای قصه نقش اساسی داشتند و اینکه یک نفر جدید به نام لی تیبینگ هم در این ماجرا نقش داشته و دو نفر مذکور را فریب داده است نباید باعث شود تنها او را مقصر بدانیم و از گناهان اسقف و قاتل چشم پوشی کنیم. در کتاب آمده یک اسقف مستأصل و و یک طرفدار متعصب فریب خوردند و این گونه اشتباهات آنها را توجیه کرده است این در حالیست که از ابتدای کتاب هجمه سنگینی علیه مسیحیت و به خصوص فرقه اپوس دئی وجود داشت به این نحو که آنها میخواهند اسراری تاریخی که فاش شدن آنها منجر به از بین رفتن قدرتشان میشود را از بین ببرند در پایان کتاب هم خلاف این ثابت نشد فقط مشخص شد که اسقف اپوس دئی، از طریق یک واسطه به نام لی تیبینگ قصد داشته این نقشه شوم را پیش ببرد و تیبینگ هم بر سر آنها کلاه میگذارد چون اسرار را برای خودش میخواسته تا فاش کند( کاملا بر خلاف هدف کلیسا ) حال چرا باید اسقفی که برای اخراج نشدن از کلیسا، چنین طرحی را ریخته ( یا با پیشنهاد تیبینگ پذیرفته ) و قاتلی که( طرفدار متعصب فرقه اپوس دئی)اجیر شده تا این نقشه را اجرا کند و در این راه قتل های زیادی مرتکب شده تبرئه شود؟ و همه چیز به نام لی تیبینگ نوشته شود که او هم مهره ای از این نقشه بوده است . نمی دانم این پایان به خاطر اعتراض مسیحیت تغییر کرده یا از ابتدا این گونه بوده اما هر چه که هست بسیار غیر منطقی و حتی توهین آمیز است چون کاملا بر خلاف آن تئوری ای ست که نویسنده، در تمام کتاب سنگ آن را به سینه می کوبید و در انتها هم مشخص شد حقیقت داشته و غافلگیری قصه در مورد نقش تیبینگ بود که فکر می کردیم دوست رابرت لنگدان است و توقع نداشتیم نقش مهمی در این نقشه شوم داشته باشد. اینکه فرمانده پلیس چون خودش مسیحی ( و طرفدار فرقه اپوس دئی به گمانم) بوده، از گناه محرز کشیش بگذرد و با او به احترام برخورد کند و نویسنده هم او را بی گناه جلوه دهد اصلا پذیرفتنی نیست. بر خلاف کتاب در فیلم چنین تطهیری صورت نگرفته و حتی پلیس از این که از عقاید او توسط اسقف سواستفاده شده ناراحت میشود و درخواست عفو اسقف را رد میکند ( دلم خنک شد :) ). تکلیف قاتل هم که مشخص است و درباره او هم اغماضی صورت نمی گیرد. در مورد صحت و سقم ادعاهای مطرح شده در کتاب، بحث بسیار شده و من در جایگاهی نیستم که آنها را رد یا تایید کنم اما چه درست باشند چه غلط، چشم مخاطب را نسبت به دروغ های تاریخی ای که ممکن است زندگی همه ما را تحت تاثیر قرار داده باشد و بدون تحقیق آنها را پذیرفته باشیم و همچنین ظلم های پنهانی که نسبت به زنان روا شده تا مردان قدرت داشته باشند و اکثرا از آنها بی اطلاعیم و به پای ناشایستگی زنان در آن امور میگذاریم؛ باز میکند که از این نظر رمان تامل برانگیزی ست. از آنجاییکه این رمان حرف مهمی دارد و اطلاعات تخصصی ای در آن گنجانده شده است؛ وقتی سراغ آن بروید که حوصله کافی داشته باشید و انتظار کتاب های معمایی امروزی که جریانی تند داشته و در هر دو صفحه یکبار یک اتفاق بزرگ می افتد را از آن نداشته باشید. اگرچه فصل ها نسبتا کوتاه هستند و در پایان هر فصل یک اتفاق هر چند کوچک ( البته برخی از فصول هم با کشفی بزرگ به پایان می رسد) رخ می دهد و این موضوع خواندن آن را راحت می کند اما هر اتقاق، چون یک قطعه کوچک از پازل است که طول میکشد تا تصویر را کامل کند ضمن این که این وسط باید سخنرانی های تاریخی را هم بشنوید :) پ.ن: در انتهای کتاب، تصاویری تمام رنگی از تابلوها، مکان ها و اشیای مهم مورد بحث در داستان، چاپ شده که کار بسیار جالبی ست. هر جا در برخورد با یک تابلو یا کلیسا، نیاز به سرچ کردن در مورد آن پیدا کردید، پیش از سرچ به انتهای کتاب سر بزنید. ترتیب تصاویر تقریبا به ترتیب مطرح شدن در کتاب است تا اسپویلی صورت نگیرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.