یادداشت ملیکا اجابتی

        اسکندر داستانی‌ست از دل تبعیض‌های جنسیتی. داستان مردمانی‌ست که مرد و زن را فارغ از انسان بودن می‌بینند.

داستان کتاب از جایی شروع می‌شود که اسکندر قرار است پس از سال‌ها از زندان آزاد شود. و خواهرش اسما با وجود نفرت از او به استقبالش می‌رود و تصمیم می‌گیرد داستان مادرشان و نفرتش از اسکندر را تعریف کند.

داستان از زبان چندین شخصیت بیان می‌شود. به گذشته و حال می‌رود و برمی‌گردد. از کودکی پنبه و جمیله در روستایی در نزدیکی فرات می‌گوید تا زندانی در لندن که این روز‌ها اسکندر در آن روزگار می‌گذراند.

الیف شافاک با تمام مهارتش، فرهنگ و سنت‌های روستایی در دل خاورمیانه را نشان می‌دهد. دختر بودن را در آن روستا زندگی می‌کند.

درجایی از کتاب می‌گوید: در سرزمین‌هایی که پنبه‌کادر و جمیله‌یتر به دنیا آمده بودند، شرف فقط یک واژه نبود. در آن واحد یک اسم خاص هم بود. می‌توانستند اسم فرزندشان را شرف بگذارند، البته اگر پسر بود. شرف و حیثیت مخصوص مردها بود، مخصوص پیرمردها، میان‌سال‌ها، جوان‌ها و حتی پسرهایی که هنوز دهان‌شان بوی شیر می‌داد. همه‌شان صاحب غرور بودند. زن‌ها اما نداشتند. کلمه‌ای که قسمت آن‌ها بود چیز دیگری بود: آبرو.

و در ادامه، نویسنده، نخ افکاری را که پس از مهاجرت به لندن همچنان به لایه‌های زیرین وجود انسان‌ها متصل است را به تصویر می‌کشد. مهاجرانی که در مکانی جدید آن‌چنان که باید پذیرفته نیستند و بچه‌هایی که با دنیایی از تناقض بزرگ می‌شوند. در خانه هنوز هم مادرشان افکار مردسالارانه‌ی خود را حفظ می‌کند و جامعه‌ای که آن‌ها را به سمت و سویی دیگر می‌کشاند. در این میان هر سه، هر کدام به نحوی بزرگ می‌شوند. اسکندری که تحت تاثیر افکار مادرش فکر می‌کند پسر بودنش، قدرت خاصی برایش به ارمغان می‌آورد. اسمایی که خشمگین است. در خانه می‌جنگد تا شبیه آنچه در اجتماع می‌بیند، بشود. و یونس، یونس در این میان، فکر می‌‎کند، سکوت می‌‎کند و کودکی‌اش را با آدم‌‎هایی سپری می‌کند که هیچ سنخیتی با خانواده‌اش ندارند. یونس چون نامش زندگی‌ای آرام در دل نهنگی بزرگ را ترجیح می‌دهد.

در نهایت ترکیب این سنت‌ها، مهاجرت، مواجهه با فرهنگ‌هایی گوناگون، افکاری که با اشکال مختلف به سمت آن‌ها شلیک می‌شود، در دل خانواده‌ای که از درون پایه‌های سستی دارد، چه می‌سازد؟ معرکه‌ای که بهای سنگینی برای هر کدام از آن‌ها خواهد داشت.

زندگی‌شان که فکر می‌کنند در مکانی جدید، قرار است بهتر شود، با افکاری که هنوز با خودشان حمل می‌کنند، چگونه رقم خواهد خورد؟
      
7

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.