یادداشت زهرااحمدیان مقدم

        ✨ بِسـمِه رَبِّ المَهدیــ✿ـے
یک لیوان چای کنار کتاب می‌گذارم و شروع می‌کنم به خواندن. چند صفحه که جلو می‌روم، فضا برایم تغییر می‌کند. خودم را در کنار پدربزرگی حس می‌کنم که کلمات را از دل کتاب بیرون می‌کشد و با حس پدرانگی و دلسوزی، پند و اندرز می‌دهد و برایم ورق می‌زند.
کتاب آن‌قدر روان و شیرین است که چایم را فراموش می‌کنم؛ حالا دیگر طعمش برایم فرقی با آب ندارد.
از چایم می‌گذرم و بلند نمی‌شوم، چون می‌ترسم از کتاب فاصله بگیرم و چند ساعتی از آن دور بمانم.
نمی‌خواهم وقتم را بی‌حضورش تلف کنم و دنیایی دور از آن را تجربه کنم.
این کتاب، بدون شک، از آن دسته کتاب‌هایی‌ست که باید همیشه خواند. بعد از تمام کردنش، مدام به آن سر می‌زنم و هر روز چند صفحه‌اش را مرور می‌کنم، تا تک‌تک جملاتش در گوشه‌ی ذهنم بماند.
امیدوارم بتوانم هرچند ناچیز، بخشی از آن را در زندگی‌ام به کار بگیرم.
@chandsatrketab
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.