یادداشت

اسلحه، میکروب و فولاد: سرنوشت جوامع انسانی
        من برای جرد دایموند احترام زیادی قائلم، اول به خاطر اینکه به کارش علاقه داره و بسیار زحمت کشیده، سفرهای متعدد، زندگی بین مردم مختلف و قبیله‌های مختلف و خلاصه زیر پتو ننشسته تز بده، دلیل دوم و مهمتر اینکه «* سانسور *» 

کتاب نسبتاً سنگینه به خاطر اینکه اطلاعات، مثال‌ها و توضیحات زیادی داره. یک خلاصه‌ی بسیار مختصر در پادکست بی‌پلاس از این کتاب آورده شده که برای آشنایی مختصر با کلیات کتاب خوبه. ضمن اینکه یک مستند سه قسمتی مجموعا سه ساعته هم بر مبنای همین کتاب توسط نویسنده ساخته شده که بسیار به فهم کتاب کمک می‌کنه و تقریبا موضوعات کلی و مهم کتاب رو بیان می‌کنه. پیشنهاد من اینه اول اون خلاصه‌ی بی‌پلاس و بعد این سه قسمت مستند رو ببینید و اگر همچنان به شرح و بسط موضوعات و مثال‌های بیشتر علاقه‌مند بودید کتاب رو بخونید. البته بگم تقریباً از صد، صد و پنجاه صفحه‌ی آخر کتابی که من دارم و ویراست جدید هست مطلبی نه در پادکست و نه در مستند نیست که اونها رو دیگه باید از کتاب بخونید.ه

اما در مورد محتویات کتاب
جرد دایموند فیزیولوژیست و پرنده‌شناس در یکی از سفرهاش به گینه‌ی نو با سوالی روبرو میشه. فردی به اسم یالی از اهالی همونجا از جرد می‌پرسه «چرا محموله‌های شما اینقدر زیاده و محموله‌های ما کم؟» محموله در واقع کلمه‌ای هست که اهالی گینه‌ی نو به اجناس و وسایلی میگن که غربی‌ها با خودشون آوردن و قبلاً وجود نداشته. حالا یالی پرسیده چرا شما اینقدر وسیله و اجناسی دارید که ما نداریم ولی ما خیلی چیزی نداریم که شما نداشته باشید؟ در واقع ریشه‌ی سوال یالی به دلایل وجود نابرابری بین انسان‌ها برمی‌گرده. چرا برخی از تمدن‌ها و ملت‌ها سریع‌تر و بیشتر رشد کردند و پیشرفته شدند؟ این سوال جرقه‌ی نوشتن این کتاب رو در ذهن جرد دایموند روشن می‌کنه.ه
در طول کتاب با طرح مسائل و فرضیاتی سعی میشه به این سوال پاسخ دادن بشه. مسئله‌ی اول مطرح شده در مورد گیاهانه. اینکه تمدن‌های پیشرفته‌تر به گیاهان مناسب‌تری دسترسی داشتند. مثلا در خاورمیانه گندم و جو، در چین برنج، در شمال آمریکا ذرت و ... این مناسب بودن به این معناست که هنگام تغییر به زندگی کشاورزی، این گیاهان قابلیت کاشت سریع‌تر و راحت‌تری داشتند و انسان‌ها ناخودآگاه با چیدن ساقه‌های پربازده‌تر و نرم‌تر دست به اهلی کردن اون گیاهان هم زدند. این مدل گیاهان باعث خوراک بیشتر و بهتر برای اون جمعیت از انسان‌ها شد. در حالی که مثلا گیاه قابل رشد در گینه‌ی نو تارو و موز بود که هم در کاشت و برداشت و هم از نظر هرم غذایی وضعیت مناسبی نداره. خب از این مورد جرد نتیجه میگیره که جغرافی مهمترین دلیل این مورد بوده. مورد بعدی حیوانات و اهلی کردن حیوانات بوده. در واقع جوامع برتر مثل گیاه به حیوانات مناسب‌تری هم دسترسی داشتند، حیواناتی که به درد اهلی کردن می‌خوردند. تعداد این نوع حیوانات بسیار کمه در حدود ۱۴ نوع که مثلا ۱۳ نوع از اونها بومی اوراسیا هستند. حیواناتی مثل گاو، بز، گوسفند، شتر و ... حیوانات برای اینکه مناسب پرورش و دامداری باشند باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟ مثلا گوشت‌خوار نباشند، سریع رشد و تولید مثل کنند، تعداد زاد و ولد زیادی داشته باشند، توانایی زندگی گله‌ای داشته باشند، با انسان سازگار باشند و از این قبیل خصوصیات. خب در این مورد هم جرد به همون نتیجه‌ی قبل رسید، موضوع مهم جغرافیا بود. اما مورد بعدی تولید و شکل دادن به آهنه. این عامل بسیار مهمی هست چون هم باعث تولید ابزار کار بسیار خوب شد و هم اسلحه. اما چرا مثلاً در گینه‌ی نو کسی به شکل دادن آهن نپرداخت؟ چرا همون تمدن‌هایی که گیاه و حیوانات مناسب داشتند به این کار نائل شدند؟ نظر جرد اینه که در این جوامع با افزایش تولید خوراک هم از گیاهان و هم گوشت حیوانات دیگه لازم نبود همه‌ی مردم برای به دست آوردن غذا تلاش کنند، در نتیجه وقت و انرژی کافی برای پرداختن به بقیه‌ی کارها به دست اومد و همین وقت باعث آزمایش و خلاقیت و در نتیجه کشفیات از جمله آهن شد. و نتیجه میگیره که اینجا هم جغرافیا نقش پررنگی داشته.
      
469

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.