یادداشت شقایق خانجانی
1404/2/3
علمی تخیلیایی که این مدت خوندم یکی از یکی بهترن ولی این کتاب یکی از اونایی بود که فکر نمیکردم دوستش داشته باشم اما با همون جملات اول شوکهم کرد داستان این کتاب مربوط به یه دختر ۱۸ ساله به اسم وو زسیان، که مثل تمام دخترای سرزمینش دو راه بیشتر نداره، یا با کسی که خودش انتخاب نکرده ازدواج کنه، یا به عنوان هم خوابهی یه خلبان که داره برای نجات بشریت میجنگه داوطلب بشه. اما همخوابگی کل ماجرا نیست چون هر دختری که برای این موضوع انتخاب میشه بعد از گذروندن یه نبرد میمیره، چون خلبان از انرژی درونی دختر برای ادامهی نبرد استفاده میکنه. و زسیان به دنبال انتقامه، چون خواهر بزرگش به همین خاطر مرده و اون خودشو برای خلبانی داوطلب میکنه که خواهرشو به کشتن داده. تا همین جای ماجرا همهچیز به اندازهی کافی دارک هست، اما فکر نکنید نویسنده به همین بسنده میکنه، چون هرچی جلوتر میری کتاب رازهای بیشتری رو نشون میده و آخر تو شوک باقیتون میذاره تا برای جلد بعدی منتظر بمونید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.