یادداشت م گ
1403/12/9
داستان زندگی سید مصطفی تنها پسر خانواده پسری آرام فعال مودب و درس خوان و عاشق ساخت و ساز. در نوجوانی ناو میسازد به بنیاد نخبگان میرود اما با سخت بودن مراحل تکمیل سازه اش،طرحش را به کانادا ایمیل میزند و پس از مدتی د عوتنامه ای،دریافت هم میکند اما در ایران میماند دنبال رویاهایش میرودعشق خلبانی و پرواز او را به سمت پادگانها میکشاند با مانعی روبرو میشود اما دست از تلاش بر نمیدارد و از طریق یکی از دوستانش به دورههای رزمی راه پیدا میکند و سر از سوریه در میآورد پدرش رضایتنامه را امضا میکند و سید مصطفی بدون خداحافظی از مادرش هنگامی که مادرش به نماز می ایستدو به سجده میرود کولهاش را برمیدارد و راهی سوریه میشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.