یادداشت محمدماهان بوذری

        پوشکین و اندیشهٔ نوزایی تئاتر.

با نگاهی گذرا به تاریخ نمایش و بررسی اصول هر یک از دوره‌ها، این را درمی‌یابیم که در قرن ۱۷ و ۱۸ در فرانسه، کم و بیش اصول نمایشی به اصول و رسوم درباری گذشته و سنتی نزدیک‌تر می‌شود و همچنین وحدت‌های مشهور تئاتر (وحدت زمان، وحدت مکان و وحدت موضوع) که برای مثال در آثار شکسپیر شکسته شده بود، دوباره جان تازه‌ای می‌گیرد و در آثار کسی چون راسین دیده می‌شود. پس با توجه به این توضیحات، عمل پوشکین ارزش والایی می‌گیرد و نمی‌توان هدف ارزشمند وی را نادیده گرفت. «پوشکین به دنبال آن بود تئاتر را از یک هنر اشرافی و مخصوص طبقهٔ اعیان به شکل آغازین آن (نمایش‌های مردمی در میادین عمومی شهر) بازگرداند.»
همچنین او نسبت به موفقیت یا عدم موفقیت نمایشنامه‌اش نگران بود و همانطور که خود گفته است: 
«صادقانه اعتراف می‌کنم که عدم موفقیت نمایشنامه‌ام مرا بسیار متأسف خواهد ساخت، زیرا من کاملاً مطمئنم آنچه به درد تئاتر ما می‌خورد قواعد مردمی درام‌های شکسپیر است و نه رسم و رسوم درباری تراژدی‌های راسین، و نیز مطمئنم که هر تجربهٔ ناموفق ممکن است روند تجدید ساختار تئاتر ما را با کند مواجه کند»

همانطور که در مقدمهٔ این کتاب هم نوشته شده، «شناخت پوشکین از تئاتر، بسیار عمیق و حرفه‌ای بود و آثاری که او در قالب نمایشنامه پدید آورد، همگی به قصد اجرا روی صحنهٔ تئاتر نوشته شده بودند و علاوه بر زبان درخشان ادبی از نظر ارزش‌های تئاتری و توان بالقوهٔ نمایشی نیز جایگاهی والا یافته‌اند.»

در آخر نکاتی که در این نمایشنامه به نظرم آمد:
- یکی از کارهای جالب و شاید نوظهوری که پوشکین در این نمایشنامه انجام داده است روی آوردن به کنش‌های بدون کلام است. به چه معنا؟ در نمایش‌های پیش از پوشکین قاعده به این صورت بود که هر احساسی که قهرمان دارد نباید آن را صرفاً بازی کند و باید آن را به زبان نیز بیاورد. اما در نمایشنامه‌های پوشکین و به‌خصوص این اثر، کنش‌هایی معنادار صورت می‌گیرد که کلامی ندارند. برای مثال در جایی از این نمایشنامه پوشکین در ذکر احساس باریس گادونوف می‌گوید: «باریس چندبار صورتش را با دستمال پاک می‌کند» در واقع بدون آن‌که کلام و سخنی گفته شود، می‌توان چندین احساس و موقعیت را ازین جمله دریافت کرد؛ حتی شاید بدون ذکر اینکه باریس شبح دیمیتری را دیده باشد، می‌توان این را هم حدسی دانست. این کار را بعدها می‌توان در آثار چخوف به عنوان یکی از عناصر اصلی نمایش مشاهده کرد.

- نکتهٔ دیگری که در این اثر به چشم می‌خورد، سیر و جریان سریع روایت است. صحنه‌ها خیلی به‌سرعت طی می‌شوند و روند روایت سریع و به‌سادگی و بدون پرداخت‌های بیجا پیش می‌رود.

- همچنین توصیفات صحنه‌ها، مکان و زمان‌ها هم کوتاه و مختصر هستند و برای به تصویر کشیدن مکان و صحنهٔ نمایش، حتی گاه به یک اسم بسنده می‌کند و جزئیاتی اضافه نمی‌کند؛ که شاید البته بتوان آن را عیب به حساب آورد.

موسورگسکی هم اپرایی از این نمایش دارد که دیدنی‌ست.
      
1.7k

49

(0/1000)

نظرات

❤️❤️❤️

1

به‌به دو روز نبودیم چه اتفاقایی داره میفته
1

1

اینجا بی‌شما صفا نداشت اصلا😔 

0