یادداشت

خلیج نقره ای
         به جرأت می تونم بگم این کتاب فضای متفاوتی با رمان های قبلی که خوندم داشت.🤩
البته باید بگم که با خوندن فصل اول اصلا جذبش نشدم و حتی از انتخاب این کتاب پشیمون هم شدم. چون توی فصل اول خیلی از اصطلاحات فنی دریانوردی و کشتیرانی استفاده شده بود. اما با ادامه روند داستان و آشنایی بیشتر با شخصیت ها دیگه نتونستم بذارمش زمین.😂♥
حوادث کتاب توی یه شهر ساحلی رقم میخوره و تم محیط زیستی داره و به شخصه اطلاعات عمومی خودمو بالا برد مثلا اینکه شما میدونستید شیر نهنگ مثل پنیر سفته؟!😕
.
از دیالوگای محبوب این کتابم باید اشاره کنم به اونجایی که هانا به مادرش لیزا می گفت:
خدا ما را حتی توی تاریکی هم می بینه!🙏🏻😔
.
خوندن این کتاب به من یه آرزو هم داد و اون اینکه برم استرالیا و نهنگا و دلفینا را از نزدیک ببینم(بعضی وقتا شاید به بعضی از آرزوهامون نرسیم اما حسنش اینه که احساس زنده بودن می کنیم😉)😍🐳🐬
.
خلاصه که اگه مثل من به دریا و اکوسیستم اطراف اون علاقه دارید خوندن این کتاب شدیدا بالشدید توصیه می شود.
      
7

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.