یادداشت ریحانه شهبازی

ریحانه شهبازی

ریحانه شهبازی

16 ساعت پیش

        «از غم»
خوابش نمی‌برد گریه‌اش می‌گیرد
خواب می‌بیند گریه‌اش می‌گیرد
خواب می‌بیند که گریه‌اش می‌گیرد؛ گریه‌اش می‌گیرد
بیدار می‌شود از گریه از گریه گریه‌اش می‌گیرد
مثل حالا و در این خط که از گریه‌اش می‌گیرد گریه‌ات می‌گیرد گریه‌اش می‌گیرد
مثل حالا و در این خط که از گریه‌ خنده‌ات می‌گیرد گریه‌اش می‌گیرد
دست خودش نیست گریه‌اش می‌گیرد
دست شما هم که باشد گریه‌اش می‌گیرد
و از این خط گریه‌اش می‌گیرد
و از من گریه‌اش می‌گیرد
و از خدا گریه‌اش می‌گیرد
گریه‌اش که بند نمی‌آید گریه‌اش می‌گیرد
و گریه‌اش که می‌گیرد گریه‌اش می‌گیرد
از گریه‌اش می‌گیرد گریه‌اش می‌گیرد
آخر این‌قدر گریه‌اش می‌گیرد که دلش می‌گیرد
و دلش که می‌گیرد گریه‌اش می‌گیرد

و گریه‌اش که می‌گیرد می‌گیرد...
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.