یادداشت نصراللهی

کاش برگردی
        ترسوها به بهشت نمی روند😭
#کتاب_خواندم 
#کاش_برگردی
کتاب روایتی از زبان مادریست که از دل یک جامعه روستایی فرزندی می پروراند که پا به عرصه جهاد میگذارد؛ همان سربازهای در گهواره... نویسنده کتاب همان نویسنده کتاب یادت باشد ولی زبان کتاب با اینکه از کلام مادر و پدری ساده و بی سواد ولی با صفا است ولی در نوشتار در نیامده است. اصلی ترین مسئله تربیتی که کتاب توجه من رو جلب کرده است توجه پدر و مادر به جزئیات است.خطر لو رفتن داستان در ادامه؛ خانواده ای پر جمعیت و بسیار گرم و درد کشیده؛ همان رنگ اصالت ایرانی؛ چند رابطه در کتاب برایم جالب و عجیب بود. رابطه شهید با خواهرانش و صبر و همراهی همسر شهید؛ حالا که فکرش را میکنم میدانی الهه؟ واقعا باید برای کسی چون تو عجله داشت؛ باید یک تنه خواستگاری آمد. تو خود کم شهید نیستی. برایم روزی هم تو روایت کن از زکریا؛ از  فاطمه و قصه هایش؛ از صدرا و ..
در تمام لحظات کتاب خانواده موج می زند؛ از علاقه شهید به دختر و مادر و رنج و مراعات پدر. از توجه به خانواده بزرگی مثل امت اسلام چه در ایران چه در سوریه. اگر خواستید یک خانواده اصیل ایرانی را روایت کنید در دل جامعه این کتاب به نظرم از بهترین هاست. از سبک و سیاق ازدواج دختران در قدیم؛ از وضعیت اقتصادی؛ از قیام مرد زن و بچه دار برای جنگ؛ از پر جمعیتی؛ از تشکیل زندگی همدلانه؛ از مراعات؛ از کوچ اجباری دهه 70 با خشکسالی و بحران های اقتصادی؛ از قد کشیدن یک مرد... 
از رنج هایی که شاید در هر گوشه دنیا بود فیل را زمین میزد ولی ایرانی جوانه زندگی میزند به این برنگشتن ها... 
بغض هایم راه گشودند نه برای تو گه برنگشتی برای خودم که کاسه صبرم ظرفیت پیاله هم ندارد...
      

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.