یادداشت ماریه رحیمی

خاله بازی
        خاله بازی اثر بلقیس سلیمانی همانطور که از عنوانش می توان حدس زد؛ روایتی زنانه دارد. روایتی ساده اما پرکشش و غیر عامه پسند از مقوله‌ی نازایی زنان و چندهمسری مردان به بهانه فرزندآوری. لحن و زبان زنانه در روایت های شخصیت زن داستان  و بعضا راوی مرد داستان کاملا مشهود است. جزئی نگری، جملات بلند و چند فعلی از ویژگیهای این لحن است. 
روایت فصلهای مختلف کتاب از زاویه دید دو راوی (ناهید و مسعود) یکی در میان بیان می شود. ناهید نماینده زنان مدرن و مسعود نماینده مردان سنتی جامعه است که با عشق ازدواج کرده‌اند، اما به  وضعیتی قابل پیش بینی برمی خورند. نداشتن فرزند کم کم به معضلی برای مسعود تبدیل می شود. علاوه بر ناهید، دو زن دیگر وارد داستان می شوند وکلیت داستان از تقابل مسعود با این سه زن شکل می گیرد. نازایی ناهید گر چه زنی تحصیلکرده، شاغل و مستقل و مورد علاقه‌ی مسعود است، او را برخلاف آنچه قبل از ازدواج به ناهید قول داده است، به سمت ازدواج دوم و سیما می کشاند. ناهید به رغم هویت مستقل اش اما به دلیل ضعف و یا ناتوانی که در خود حس می کند، مدعی دموکراسی عاطفی می شود و با ازدواج مسعود و سیما موافقت می کند. زندگی مسعود بین دو زن و دو خانه و فرزندانی که حاصل ازدواج دوم هستند، تقسیم می شود. حمیرا دوست دوران دانشگاه ناهید وارد داستان می شود و در انتهای داستان نقش پررنگی در جمع بندی دارد. 
شخصیت اصلی زن داستان، ناهید که زیر فشار نگاه سنتی جامعه از یک زن نازا و نابارور ویژگیهای مثبت و قابل توجه خود را نادیده گرفته است ا زیک سو و سیما، زن دوم مسعود که عامی و وابسته و خانه دار است و قادر به تحمل زندگی همسرش با زن اول نمی باشد، هر دو در انتهای داستان با تصویر کلیشه‌ای جامعه از خود به مقابله برمی‌خیزند و سرنوشت متفاوت و غیر قابل پیش بینی را برای خود رقم می زنند.
      
233

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.