یادداشت شای
1402/6/4
4.3
2
در سبک و روال احمد محمود، «واقعیت داستان» همان «واقعیت عینی»، «واقعیت اجتماعی یا تاریخی» نیست - گرچه اگر رئالیسم را نه یک سبک که بینش بدانیم «احمد محمود» یکی از رئالیست ترین نویسندههای ما است ـ او در سه داستان مجموعه «دیدار»، راوی نیست. نباید هم باشد. مورخ یا جامعه شناس هم نیست. هنرمندی است که میگزیند، تغییر میدهد، نمونه سازی میکند، گاه تا ژرفای روان شناسی فردی نبش میزند، گاه تیپ می سازد، درون و برون، زمان خطی و دایره ای و ... را به کار میگیرد و گاه با چند «تاش» رنگی موجز اما گویا، روابط اجتماعی را با تمامی پیچیدگیهای آن تصویر می کند، گاه در روند داستان دخالت میکند. میپرسد، در قالب «وقایع نگار»، «راوی»، «صداهای درونی آدمهای داستان» و... و این همه را ، اما، بر نیاز «واقعیت داستان» بر منطق ساختار و بافت داستان است که بسط می دهد. فرج سرکوهی - مجله آدینه ۵۳ - دی ماه ۶۹ ________ برای من اما، در هر سه داستان این مجموعه، «مادر» شخصیتی ویژه بود. اول مادری که در به در به دنبال فرزند خود میگردد و چشم انتظار اوست. دوم مادری که خواهر صیغه ای خود را از دست داده و دائم در فکر این است که چرا فرزندی که با خون دل بزرگ کرده همراهیش نمیکند. و سوم مادری که برای امرار معاش خانواده خیاطی میکند تا فشار را از پسرش که تازه از تبعید برگشته بردارد و پسر دیگرش بتواند درسش را بخواند. امتیاز من به هر داستان: کجا میری ننه اَمرو؟ ★۵ دیدار ★۴/۵ بازگشت ★۵ ________ چهارم شهریور هزارو چهارصدو دو
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.