یادداشت

چهل سالگی
        یک کتابِ کوچولویِ روان که در یک نشست میشد خواند.
راوی گاهی اول شخص_شخصیت اصلی داستان_ بود و گاهی سوم شخص .
درگیری های ذهنی یک خانوم که در آستانه ی چهل سالگی است با خاطرات اش و عشق و آرزوهایی که دست نیافته اند .
انگار کتابی بودکه برای من نوشته شده بود و چقدر به من نزدیک  ، چیزی بود که در نزدیکی به چهل سالگی_ ام_ ، بهش نیاز داشتم . چون فکر میکردم افکاری که باهاشون دست و پنجه نرم میکنم فقط مختص منه . اما فهمیدم برای همه پیش میاد .
      
1

35

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.