یادداشت امیررضا سعیدی‌نجات

                بسم الله

یادم نیست چند سال پیش آتش بدون دود را خواندم. شاید هشت یا نه سال پیش بود. اولین مواجهه ام با آتش بدون دود در کتاب ابوالمشاغل بود.
ابن مشغله و ابوالمشاغل روایت زندگی پاک و پر از دغدغه مردی است که بیش از سی شغل عوض می‌کند تا نان حلال برای زن و بچه‌اش ببرد.
در گوشه‌ای از کتاب ابوالمشاغل، نادر ابراهیمی شرحی از پشت صحنه سریال آتش بدون دود را می‌نویسد. با همان روایت، عاشق آزادگی و مردانگی این مرد شدم. بعد از این دو کتاب، آتش بدون دود را آغاز کردم.

روایت چند نسل از افرادی که در ترکمن صحرا زندگی می‌کنند و سبک زندگی خاصی دارند. داستان مربوط به قبل انقلاب است و مشکلاتی که آن‌ها درگیرش هستند. اما در این میان شخصیت مهمی که داستان بیشتر حول او می‌گردد، آنلی است که از نسل گالان اوجا است، او بزرگ می‌شود و برای درس به خارج محدوده زندگی اش و سپس خارج از کشور می‌رود اما برمی‌گردد و حالا که پزشکی شده است، آمده تا اهالی ترکمن صحرا را از مشکلات نجات دهد. اولین کار او مقابله با عقاید خرافی مردم است. او آن‌ها را درمان می‌کند، اما آن‌ها اعتقاد دارند درخت مقدس است که آن‌ها را شفا می‌دهد. مبارزه با این خرافات و عادات اشتباه او را دچار دردسر می‌کند اما همچنان مبارزه می‌کند تا روزی که مردم می‌فهمند، حق با اوست.
انقلاب می‌شود و او دیدگاه های کمونیستی دارد اما این دیدگاه‌ها مانع از گرایشش به انقلاب نمی‌شود. او این‌بار در قالب فردی مخالف حکومت و دوست دار مردم ظاهر می‌شود و تا پایان یک مبارز واقعی باقی می‌ماند. مبارزی که هر روز در یک لباس و قامت به مردمش کمک کرده است.

نادر ابراهیمی حقیقتا شخصیتی است که برهه های بسیاری از زندگی ام را مدیونش هستم. او مرا با دنیای خیال‌انگیز و جذابی آشنا کرد، که هرگز احساس نمی‌کنم کسی به اندازه او چنین لطفی در حقم کرده باشد.

بعد از خواندن کتاب، بسیار بسیار پیگیر پیدا کردن و دیدن سریال آتش بدون دود بودم اما شوربختانه پیدا نشد. اما صاحب این کتاب و سریال برای همیشه در نظرم ماند و پس از آن هرچه از او پیدا کردم خواندم و لذت بردم.

در ابتدای جلد چهارم کتاب، نادر ابراهیمی مقدمه‌ای می‌نویسد که حقیقتا برایم اعجاب آور است.
«پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص و بزرگی باورش کرده‌ام؛ به مردی که مرا به نوشتن الباقی آتش بدون دود وا داشت. نامش برای این خاک، مبارک باد. و برای همه عاشقان وطن! ای کاش زمانی برسد که او، همچنان، باشد و دیگر، درد نباشد، و ایرانیِ دردمند هم.»
و آن بزرگ کسی نیست جز آیت الله سید علی خامنه‌ای.
کسی که بزرگ حامی هنر این سرزمین است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.