یادداشت ریحانه باقری
1403/10/13
۳.۷۵ قبل از هر چیزی باید خیلی خلاصه این رو بهتون بگم که از نظر من این کتاب چندان خاص نیست اما بخاطر اینکه کتاب فانتزی با قدرت چسبوندنتون به صندلی مبل یا هر چیز دیگه ایه که روش کتاب میخونیده به امتحانش می ارزه و براتون اوقات خوشی فراهم میکنه --------------- شاهزاده سنگدل چیزی بود که قطعا در این لحظه از زندگی بهش نیاز داشتم چون سریع به پایان رسید و از صد صفحه آخر کتاب مشخص شد که چرا به من پیشنهاد میشد و واقعا میتونست چیزی باشه که من عمیقا میپسندم اما این قطعیه که خیلی با چیزی که توی تیک تاک و... میگن فرق داره و حتی نصف اون تروپ ها واقعا توش حس نمیشه و واقعا عشق و عاشقی خاصی داخلش نخواهیم دید همچنین ویلن خاصی هم وجود نداره و حقیقتش به نظر من تقریبا میشه نصف اول کتاب رو حذف کرد بدون از دست دادن چیز خاصی اما خب بهترین چیز ها راجع بهش اینا بودن : - اول اینکه الف ها رو طوری نشون میده که به نظر من واقعا میتونن باشن اما خب میشه گفت یکم تک بعدی بودن گاها گونه الف ها داخلش و چیز جدیدی اضافه نشده بود که صرفا سلیقه شخصی منه( اگه به این دید به الف ها علاقه دارید اقای استرنج و دکتر نورول رو پیشنهاد میدم ) - سرعت کتاب بالا بود و میشد در یک نشست خوندش در مجموع حس میکنم قرار بود داستان شخصیت هایی باشه که اکثرشون با چیزی که نشون میدن فرق دارن ... درواقع داستان کسی بود که فکر میکرد چیزی رو پنهان میکنه در حالی که بقیه گاها از اون پنهان کار تر بودند در مورد شخصیت پردازی میتونم این رو بگم که حقیقتش واقعا به هیچ کدوم از کاراکترا به اون شکل اهمیت نمیدادم و مهم نبود کی بمیره و.. میدونستم که ذره ای احساساتم درگیر نخواهد شد همچنین حس میکنم که این شخصیت ها توی جلد های بعد بیشتر به کار میان وگرنه میگفتم که واقعا یک سری کاراکتر ها هم به راحتی میتونستند حذف بشن همچنین من چندان سیاست عمیقی در کتاب ندیدم و اتفاق غافلگیر کننده ای و کلا این کتاب رو بیشتر برای فان میشه خوند نه برای یافتن چیزی بی همتا از نظر زیبایی بصری اما میشه گفت کتاب خوب بود و کن شخصا انتخاب های استایلی جود رو میپسندیدم:)) چند تا چیز رندوم راجع به بعضی شخصیت ها: یطورایی لوک به نظرم داخلش بانمک بود و از اونجایی که کاردن تبدیل به یه تردست مست شد هم ازش خوشم اومد خصوصا اونجا که جود اومد تو و دید داره با اونا ورق بازی میکنه:)) خود جود آما خیلی کمتر از تصورم چشمم رو گرفت که نا امید کننده بود ویویی رو دوست داشتم و حتی بعضی لحظات کوتاه پدر خونده اش رو اسپویلر
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.