یادداشت آماندا
16 ساعت پیش
نقد کتاب غرور و تعصب: عشق، طنز و یک عالمه جزئیات کُند! غرور و تعصب جین آستین، یکی از معروفترین رمانهای کلاسیک دنیاست که از وقتی سال 1813 منتشر شد، دل خیلیها رو برده. داستان عشق پرشور و پرچالش الیزابت بنت و آقای دارسی، توی بستر جامعه اشرافی قرن نوزدهم انگلیس، هنوز هم برای خیلیها جذابه. اما آیا این کتاب واقعاً همون شاهکاریه که همه میگن؟ یا یه داستان عاشقانهی سادهست که با جزئیات زیاد و سرعت کُند، اعصاب خوانندههای امروزی رو خورد میکنه؟ بیاید یه نگاه بیرحمانه و منصفانه به این کتاب بندازیم! نقاط قوت: طنز، شخصیتها و عشق جین آستین استاد طنزه. دیالوگهای تیز و هوشمندانهی الیزابت بنت، که با زبون تند و تیز و عقلش هر کسی رو سر جاش مینشونه، واقعاً درخشانن. مثلاً وقتی با دارسی کلکل میکنه، انگار داری یه مسابقه بوکس کلامی تماشا میکنی! شخصیتپردازی آستین هم قویه؛ از خانم بنتِ پرحرف و اعصابخوردکن گرفته تا دارسیِ مغرور که کمکم قلب طلاییش رو نشون میده. این شخصیتها زندهان و به داستان عمق میدن. داستان عاشقانه هم، هرچند گاهی زیادی کش پیدا میکنه، یه جورایی دلنشینه. آستین خیلی خوب نشون میده که غرور و تعصب چطور میتونه بین آدما دیوار بکشه، ولی عشق و درک متقابل میتونه این دیوار رو خراب کنه. این پیام سادهست، ولی هنوزم برای خیلیها جذابه. نقاط ضعف: جزئیات خستهکننده و سرعت کُند با همه این حرفا، غرور و تعصب برای خواننده امروزی میتونه یه کم زجرآور باشه. آستین انگار عاشق اینه که با جزئیات ریز و درشت از مهمونیهای اشرافی، نامهنگاریها و رفتارهای اجتماعی بنویسه. این جزئیات شاید برای خوانندههای قرن نوزدهم جذاب بوده، ولی برای نسل امروز؟ انگار داری توی یه جاده خاکی با سرعت لاکپشت رانندگی میکنی! صد صفحه آخر کتاب، که باید اوج داستان باشه، گاهی انقدر آروم پیش میره که انگار داری یه سریال آبکی چند فصلی میبینی. یه مشکل دیگه اینه که داستان زیادی روی عشق و ازدواج متمرکزه و به مسائل عمیقتر اجتماعی، مثل نقد جدی مردسالاری یا نابرابری طبقاتی، خیلی سطحی پرداخته. در حالی که میگن هدف جین آستین همین بوده. در مقایسه با رمانهایی مثل جین ایر یا مستاجر وایلفل هال که پر از درام و نقدهای اجتماعی عمیقن، غرور و تعصب گاهی حس یه داستان عاشقانهی سبک و سرگرمکننده رو میده که فقط میخواد دلت رو بلرزونه، نه مغزت رو. مقایسه با فیلم: چرا فیلم بهتره؟ اقتباس سینمایی غرور و تعصب (مثل نسخه 2005 با بازی کیرا نایتلی) یه جورایی روح تازهای به داستان داده. فیلم با موسیقی فوقالعاده، کارگردانی پرانرژی و تمرکز روی لحظههای احساسی، عشق دارسی و الیزابت رو طوری نشون میده که قلب آدم واقعاً به تپش میافته. توی کتاب، این عشق زیر لایههای دیالوگ و توصیف گم شده و هیجانش به اندازه فیلم نیست. اگه دنبال یه تجربه پرشور و سریع هستی، فیلم قطعاً انتخاب بهتریه. زمینه تاریخی و سبک آستین برای منصف بودن، باید یادمون باشه که آستین توی قرن نوزدهم مینوشت، وقتی زنها برای نوشتن رمان محدودیتهای زیادی داشتن. طنز ظریفش و نگاهش به جامعه، توی زمان خودش خیلی جسورانه بود. ولی برای خواننده امروزی، که به داستانهای پرتنش و عمیق عادت داره، این سبک میتونه یه کم قدیمی و کُند به نظر بیاد. نتیجهگیری: برای کی مناسبه؟ غرور و تعصب یه رمان کلاسیکه که هنوزم ارزش خوندن داره، بهخصوص اگه عاشق داستانهای عاشقانه با طنز هوشمندانه باشی. اما اگه دنبال یه داستان پرهیجان و عمیق مثل جین ایر یا مستاجر وایلفل هال هستی، ممکنه این کتاب اعصابت رو خورد کنه. جزئیات زیاد و سرعت آروم داستان، برای خوانندهای که به رمانهای مدرن و سریع عادت داره، میتونه زجرآور باشه. پیشنهاد من؟ اگه حوصله جزئیات رو نداری، برو سراغ فیلمش و بذار دارسی و الیزابت با یه موسیقی قشنگ و چند سکانس عاشقانه دلت رو ببرن!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.