یادداشت مهدی
1401/3/21
یکی از بهترین کتابهای کودکه که تا حالا خوندهم. انتشارات میچکا از زیرمجموعههای انتشارات مبتکران منتشرش کرده. گاهی خوندنِ کتابهای کودک چهقدر حالِ آدمو خوب میکنه. وقتی پستچی زنگِ خونهمونو زد که کتابهای نمایشگاه کتاب رو آورده، دخترکِ چاهارسالهم روی پا بند نبود. وقتی این کتاب رو براش میخوندم، برقِ چشماش کاملاً معلوم بود. نقاشیهای قشنگی داره که در این اندازۀ بزرگ خیلی به چشم میآد. قطع کتاب، رحلییه. موشی که یه پاش مشکل داره و میشَله، موشکوری که نمیتونه ببینه، قورباغهای که درست نمیتونه بشنوه، جوجهتیغیای که ترسوئه... بچههایی که هر کدوم نقصی دارن ولی با هم جوری بازی میکنن که به همهشون خوش میگذره. درکشون از مشکلاتِ همدیگه و ایثار و کمک و همکاری و... و دوستی و دوستیورزیدن خیلی خوب لابهلای قصه تعبیه و جاسازی شده. تحسینبرانگیزه. و ریکو، نمیدونم موشخرمایییه یا راسو، ولی نقشِ بچۀ شر و شیطونی رو توی قصه بازی میکنه که توپِ بازی رو میقاپه برای خودش ببره خونهشون. اما دوستی و محبت همراه با درایت و عقل، اثر میذاره و سرآخر، او هم به جمعِ دوستان میپیونده. اگه این مفاهیمِ عمیق و مهم توی کودکی در نهادِ بچهها جاگیر بشه، چهقدر خوب میشه. همراه با کتاب یه دیویدیِ چند زبانه هم هست که ماجرای کتاب رو با نقاشیهای متحرک قصهگویی کرده. مشتاقانه دیگر کتابهای این نویسنده رو دنبال خواهم کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.