یادداشت مصطفا جواهری
1403/12/13
{ و من فکر کردم فقط من نیستم که خیالات میکنم. خیالات، اسبی است که همه صاحبش هستند. } زندهباد داستان بومی. یوسف علیخانی، نویسندهای است که امروز کمتر از آنچیزی که لایقش هست، شناخته و دیده شده است. و گمان میکنم این اتفاق، به خاطر روحیهٔ گوشهگزینیاش باشد. و هرچه میگذرد بیشتر و شایستهتر دیده میشود. زاهو، یک داستان بومی است در روستایی به نام میلک. برای منی که شیفتهٔ داستان بومی هستم، نوشتنش را واجب میدانم و خواندنش را واجبتر، مطالعهٔ این رمان دلچسب بود. داستان از یک آهستگی جادووار برخوردار است که محصول قلم نویسنده، نوجوان داستان و جغرافیای ماجراست. زبان کتاب شاید کمی سرعت مطالعه را بگیرد؛ که شنیدن گاهبهگاه نسخهٔ صوتی میتواند مکمل خوبی باشد. کتاب را پارسال در چنین روزهایی از آقای علیخانی عزیز هدیه گرفتم و چه هدیهٔ دلچسبی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.