یادداشت مبینا

مبینا

1403/8/11

سخت پوست
        پدر با آخرین باران تابستانی برگشت..
این کتاب برای من از همان ابتدا خاص و متفاوت بود‌. داستان زندگی یک خانواده شمالی که با توصیفات دقیق و فضاسازی عالی من را با خود همراه کرد و باعث شد به ناگاه خودم را لب دریا تصور کنم. بیانگر آن روی سکه زندگی در شمال .
برایم بسیار ناراحت کننده بود و با خواندنش غم عجیبی به دلم نشست. پدری که برعکس خیلی از زندگی ها قهرمان خانواده نبود، پسری که هیچ جوره با پدرش کنار نمی آمد، مادری که منفعل بود و پسری که از این مسائل آسیب دیده بود و به یکباره همه خشم خود را خالی کرد..

دلایل بعضی کارهای شخصیت ها را درک نمیکردم و نتوانستم به خوبی با یک شخصیت همذات پنداری کنم. ولی در مجموع یک کتاب زیبا با پایانی غیر منتظره و شگفت انگیز بود.
      
332

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.