یادداشت نورالله قلی زاده
1403/4/30
داستان این کتاب در مورد ایام خردسالی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) میباشد. ایامی که ایشان نزد دایه ی خود، بانو حلیمه و در قبیله بنی سعد زندگی میکردند. در یکی از آن روزها سه کاهن یهودی به قبیله آنها میآیند و دنبال پسر بچهای با نشانههای خاصی میگردند. آن سه نفر لباسهای مجلل و زیبا به تن داشتند و مردم قبیله که از این زیباییها به شگفت آمده بودند به آنها اجازه گشتن در خیمهها را میدادند و دنبال آنها میرفتند؛ زیرا مجذوب آنها شده بودند و البته میخواستند که از کارشان سر در بیاورند. تا اینکه نوبت به خیمه حارث و حلیمه میرسد و آن فرزند را شناسایی میکنند کاهنان در ابتدا سعی میکنند با جواهر و زیورآلات و سنگهای قیمتی و پارچهها و عطرهای خوشبو حارث را قانع کنند که بچه را به آنها بدهد. در اینجای داستان اتفاقاتی میافتد که بعد از چند روز که حلیمه مطمئن شد آنها قصد آسیب رساندن به جان فرزند را دارند بانه و به تنهایی و با یک الاغ بچه را به مکه باز میگرداند. در کل میتوان گفت این کتاب جذابیت خاصی در نوع نگارش و نویسندگی و داستان پردازی ندارد. اما برای کسانی که دوست دارند در مورد زندگی پیامبر (ص ) با دایه ی ایشان یعنی بانو حلیمه اطلاعات بیشتری را به دست بیاورند، میتواند مفید باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.