یادداشت زینب سادات رضازاده
1403/1/6
هدیه ها عجیب هستند ، اکثرا چیزهایی هستند که تو دلت نمیخواهد اما بعداً میبینی چقدر به آن هدیه احتیاج داشتی . پسر قصه هم همین اتفاق برایش افتاد، شاید اولش میخواست حتی از شرش خلاص شود، اما کم کم دید ، چقدر میتواند با این هدیه کارهای جالبی بکند. البته همراهی پدربزرگ هم شرطش بود. وقتی کتاب را خواندم دلم برای پدربزرگم و چیزهایی که یادمان میداد تنگ شد..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.