یادداشت فهیمه نظری
1401/3/24
پژوهش حاضر یکی از موضوعات مهم روابط بینالملل در دورهی معاصر قلمداد میشود. ملکزاده در این اثر از یکسو در صدد واکاوی ریشهها، خاستگاه تاریخی، نقاط عطف و سیر تکون و تحول جریانهای سلفی – تکفیری برآمده، و از سوی دیگر ویژگیهای شاخص جریانهای سلفی، مبانی نظری آنها و عوامل و پیامدهای گسترش این جریان را مورد بررسی قرار داده است. او با تامل در چالشهای امنیتی ایجادشده در سطوح منطقهای و بینالمللی، بررسی فهم نسبت این جریانها با یکدیگر و مداقه در وجوه همسانی و ناهمسانی آنها با ایدئولوژی اسلام راستین، تلاش کرده است خواننده را به شناختی همهجانبه از این مقوله رهنمون سازد. در نهایت، ایشان ضمن اشاره به قرائتهای موجود در قالب نظریهي گفتمان و بررسی چالشها و پیامدهای گسترش این تفکر در جهان است. اثر حاضر ذیل موضوع عوامل و پیامدهای سیاسی گسترش گروههای سلفی در جهان اسلام، در قالب فصول صورتبندی گفتمان سلفی، عوامل گسترش گفتمان سلفی، عوامل گسترش گفتمان سلفیِ تکفیری، پیامدهای گسترش گفتمان سلفیگری در جهان اسلام و راهکارهای مقابله با گفتمان تکفیری ارائه شده است. یافتهها و نتایج این تحقیق را میتوان به اختصار در موارد زیر برشمرد: ۱- اصطلاح سلف گرچه از سدههای متقدم در تعابیر عالمان اصحاب حدیث رواج داشت، اما تا سدههای میانی و متاخر نتوانست به عنوان یک جریان مستقل جایگاه مهمی در جهان اسلام پیدا کند. گفتمان سلف، از ابتدای ظهور تاکنون چهار مرحلهی پیدایش (قرن دوم تا چهارم)، تکامل (قرون هفتم و هشتم)، تحمیل و تثبیت (قرون سیزدهم و چهاردهم) و مرحلهی شکلگیری و گسترش ایدئولوژی انقلابی در دورهی کنونی را پشت سر نهاده است... ۲- گفتمان سلفیه را میتوان در دو دستهی کلی تکفیری و غیرتکفیری مورد مطالعه قرار داد. عنوان گروههای سلفی در این پژوهش ناظر به جریانی است که تحت تاثیر افکار وهابیون و سلفیون تکفیری در عربستان، نوعی جنبش سلفی متعصبانه، متحجرانه و با رویکرد طرد و تکفیر مسلمانان به راه انداختهاند و به زعم خویش در صدد پالایش عمل دینی و اجرای شریعت در جهان اسلام هستند. ۳- از عوامل اصلی شکلگیری و تقویت گروههای سلفی تکفیری قدرتهای استعماری غرب و برخی حکام کشورهای اسلامی به ویژه نظام سیاسی آلسعود در عربستان هستند. نقش استعمار در این زمینه را میتوان در قالب حمایت مستقیم برای شکلگیری گروههای انحرافی و یا نقش غیرمستقیم مانند اشغال سرزمینهای اسلامی و اعمال سلطهی سیاسی یا فرهنگی بر جوامع اسلامی برشمرد. نقش برخی از حکام کشورهای عربی مانند عربستان سعودی نیز که حمایتهای مالی، تبلیغاتی و مشاورهای است، عمدتا به دلیل اشتراک منافع در عرصهی عقیدتی و فکری و یا مسائل دیگر این کشورها با این گروههاست... ۴- به رغم تلاشها و صرف هزینههای هنگفت وهابیت عربستان برای شکلگیری، تبلیغ و تقویت گروههای تکفیری در جهان، میتوان پیشبینی کرد که این جنبش چشمانداز روشنی در جهان اسلام نخواهد داشت. در یک محاسبهی منطقی، آیندهی جنبش تکفیری را از دو منظر میتوان مورد بررسی قرار داد: یکی مربوط به تنفر جهانی و انزجار افکار عمومی مردم جهان نسبت به گروههای تکفیری است که با توجه به اعمال وحشیانه و غیرانسانی آنان در قبال مسلمانان و غیرمسلمانان حاصل گردیده و پذیرش این جریان را به عنوان جنبشی مشروع با مشکلات عدیده مواجه ساخته است، و دیگر مربوط به ایجاد و گسترش تضاد میان دو نهاد دینی و سیاسی عربستان یعنی وهابیون و آلسعود است... ۵- اختلافات اساسی میان جریان تکفیری با ماهیت غرب، تداوم حمایت قدرتهای غربی از گروههای تکفیری را نیز با چالشهای جدی فراوان مواجه ساخته است. در واقع باید به این نکته توجه داشت که حمایت قدرتهای غربی از این جریان، بر خلاف پیشبینیهای اولیه، منافع نهایی کشورهای حامی تروریسم را تامین نکرده و حتی آیندهی دشواری نیز پیش روی آنان قرار داده است. گروههای تکفیری گرچه در مقطعی توانستند با استفاده از فضای حمایتی قدرتهای غربی رشد کنند و برای مدتی نیز از ابراز علنی مخالفت و دشمنی خویش با غرب صرفنظر کنند، اما به دلیل ماهیت متعارض این دو جریان، تداوم این حمایت با چالشهای جدی مواجه شد... ۶- صرف نظر از چشمانداز تاریک حمایتهای خارجی از گفتمان سلفی تکفیری، پیشبینی میشود وجود تضادهای درونی و ماهیت متزلزل و غیرعقلانی این گفتمان که در مباحث مختلف این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت، نیز آن را در معرض زوال و نابودی قرار دهد. گفتمان تکفیر به دلیل مولفههای چون عقلگریزی، علمستیزی، دگماندیشی، تحریف دین، توهین به شعائر مذهبی و فرهنگ دینی مسلمانان، تهدید حقوق بشر، صلح و امنیت جهانی، از قابلیت اعتبار یا تطبیق با اصول بنیادین در میان گروههای اجتماع و جوامع انسانی برخوردار نیست. این به آن معناست که اصول اساسی گفتمان تکفیر، فاقد اعتبار لازم است و با اصول مورد پذیرش و احترام جوامع انسانی سازگاری ندارد. در واقع حامیان این گفتمان به دلیل رویکرد جزئینگرانه، بیتوجهی به ارزشهای حاکم و پافشاری و تعصب نابجا بر مفهوم مورد نظر خود، در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گرفتار تصلب معنایی و جزماندیشی غیرعقلانی شدهاند و در رقابت با گفتمانهای دیگر، شانس بقای خویش را از بین بردهاند... ۷- با وجود دلایل متعدد یادشده مبنی بر عدم امکان استقرار و تثبیت گفتمان سلفیتکفیری در جهان اسلام، نمیتوان به زوال دائمی این گفتمان و غیر قابل بازگشت بودن آن در آینده اطمینان داشت، زیرا گفتمان تکفیر، با تمام نواقص و عیوبش، عمری به بلندای تاریخ اسلام دارد و در مقاطع مختلف تاریخی توانسته است برای مدتی ظهور یابد و جوامع اسلامی را تحت تاثیر خود قرار دهد. تنها زمانی میتوان به زوال دائمی این گفتمان اطمینان یافت که بسترهای ظهور و بروز آن از کل سرزمینهای اسلامی برچیده شود. اتفاقی که تنها با تحقق یک حکومت قدرتمند اسلامی در عرصهی جهانی دستیافتنی خواهد بود...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.