یادداشت

Vanda ; ☆

Vanda ; ☆

1403/7/29

هیزم های خیس
        یکی از ارزشمند ترین رمان هایی که توی عمرم خوندم؛ یکی از رمان هاییه که به قولِ فضای مجازی خیلی "آندِررِیتِده" و به اندازه‌ای که باید ازش تعریف و بهش توجه نمیشه . شاید به این خاطر باشه که روندِ خیلی آرومی داره . اما گاهی اوقات زندگیِ انسان همینقدر آرومه . از اونجایی هم که این کتاب در مکتبِ رئالیسم یا همون واقع‌گرایانه هست باید بگم که با عقل جور در میاد . کتابیه که ترکیبِ خاصی از احساسِ غم و شادی رو میتونی باهاش تجربه کنی . یادمه توی نمایشگاهِ کتابِ مدرسه بهش برخوردم بعد از اینکه ماه ها پیش در اپِ طاقچه چشمم بهش افتاد اما به خریدنش شک داشتم . اما وقتی در مدرسه دیدمش و دیدم یک خانمی که اونجا بود کلی ازش تعریف کرد ، میدونستم باید بخونمش . از همون لحظه‌ای که اولین صفحه‌ی اولین فصلِ این کتاب رو خوندم ارتباطِ عمیقی با کتاب رو حس کردم . اینکه دو داستانِ موازی با آدم های مختلف در بازه های زمانی مختلف روایت میشن خیلی برام جالب بود و از اونجایی که دوست دارم نویسنده بشم باید بیشتر به این تکنیک بپردازم . از پلات توئیستِ کتاب هم که نگم براتون‌‌.. (در واقع نمیشه گفت پلات توئیست ولی خب..) 
+حتی نوشتنِ این ریویو باعث شد دلم برای این کتاب تنگ بشه و دلم بخواد دوباره از اول بخونمش..
      
21

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.