یادداشت سید محمدهادی جلالی

قلب زیبای بابور
        داستانی برای یافتن خویشتن. برای درک خود. برای رسیدن به خود. 
در دانشگاه شیراز در یکی از جلسات نقد و بررسی رمان نوجوان این داستان را بررسی کردم. از دیدگاه نمادشناسی(البته نه خیلی حرفه‌ای) و همین‌طور با دیدگاهی مخاطب محور. 
داستان درباره مرواریدی به نام حزباست که به دست آوردنش می‌تواند دو روستای همسایه را که با هم دشمن شده‌اند، آشتی دهد. (دیگه بیشتر از این نمی‌گم که داستان لو نره) 

ارجاعات متعدد نویسنده به رمان‌ها و داستان‌های دیگر جهان از طرفی می‌تواند سرگرم‌کننده و از طرفی می‌تواند خسته‌کننده باشد اما مطالعه این کتاب برای من تجربه جدیدی بود که حتما به شما پیشنهاد می‌کنم. 

به نظرم این داستان مسیری است برای یافتن وجود ناب خود. وجودی که در شلوغی های زندگی گم می‌شود و تو باید در دریای اعماق شنا کنی تا آن مروارید ناب را بیابی. 
      
16

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.