یادداشت Arash

Arash

Arash

7 روز پیش

یک آگهی عج
        یک آگهی عجیب اجاره اتاق و زنان متعددی که در صف انتظار بخت خویش نشسته اند ....
برای بار دوم خوندن  از لذت اش کم نکرده.
روایتی مدرن از افسانه ای کهن که ما را با پایان پیش بینی ناپذیر همراهی می کند.

در دل ادبیات مدرن فرانسه، کمتر نویسنده‌ای را می‌توان یافت که با چنین زبردستی  افسانه‌های کهنه را پوست‌اندازی کند و به دل زندگی امروز پرتاب‌شان کند. امیلی نوتوم _نوتومب بالاخره نفهمیدم کدوم اسم درست تره_،  در این داستان یکی از مشهورترین افسانه‌های تاریک و پرابهام تاریخ را با جسارت و درخشش بازآفرینی می‌کند؛ اما نه با روحیه نوستالژیک، بلکه با نگاهی پر از طنز، روانکاوی، و مبارزه‌طلبی فکری.

شاید از این جا به بعد کمی اسپویل بشی:)

کتاب از همان ابتدا با فضایی آشنا اما زیرورو‌شده آغاز می‌شود: زنی جوان و مستقل وارد خانه مردی می‌شود که گذشته‌ای پر از رمز و راز دارد. تنها ممنوعیتی که داره تنها به اتاق تاریک خانه(محلی برای ظاهر  کردن عکس ها) وارد نشه. مرد میزبان، ثروتمند، خوش‌ظاهر، با فرهنگی بالا، اما به طرز وسواسی پنهان‌کار است. مهم‌تر اینکه، زن از ابتدا باهوش‌تر از آن است که فریب افسانه‌ها را بخورد. این نقطه شروع، صحنه ورود به یک دوئل ذهنی‌ست که کم‌کم به چیزی بسیار عمیق‌تر تبدیل می‌شود.

 هر گفت‌وگو، هر سکوت، هر نظر فرهنگی یا مذهبی، پر از لایه‌های پنهان است و زبان گزنده و نیش‌داری که کاراکتر های  داستان دارند .  مثل همیشه، آدم‌ ها را در قالب گفتگوهای پرتنش و فلسفی به جان هم می‌افتند؛ اما این‌بار، میدان نبرد یک آپارتمان پاریسی است، و سلاح‌ها، زبان، حافظه، و اراده‌اند.

در این کتاب، مسأله فقط رازهای پنهان نیست. قدرت، میل، آزادی زن، و نقش نگاه سنتی در کنترل فردیت زنانه، از دغدغه‌های پررنگی هستند که در بستر داستان آرام‌آرام قد می‌کشند. در جامعه زندگی  می کنیم که  قدرت و آزادی زنان سرکوب می شود و نویسنده با ناپدید شدن هم خانه های قبلی به این موضوع اشاره می کند ولی ساتورنین نماد کسی است که در برابر این موضوع مقاومت می کند. این‌جا دیگر افسانه، تنها یک نقشه داستانی نیست؛ یک استعاره‌ زنده است که خواننده را وادار می‌کند به خود و جامعه‌اش فکر کند.
اگه افسانه ریش آبی از شارل پرو خونده باشی این کتاب برات جذابه.
شاید زیباترین ویژگی کتاب، این باشد که نوتوم هرگز مخاطبش را نادان نمی‌پندارد. او فرض را بر این می‌گذارد که تو می‌دانی افسانه ریش‌آبی درباره چیست. اما از همین دانستن استفاده می‌کند تا تو را غافلگیر کند. این نه تقلیدی از گذشته است، نه ردّ آن؛ بلکه نوعی گفت‌وگوی پیچیده با روایت‌های کهن، با نگاهی زنانه، جسور، و معاصر.

کلن داستانی هست که میتونی زود تموم اش کنی. اگه این داستان بخواد تبدیل به نمایش بشه نیاز به تغییر در متن وجود نداره که چرا که پایه اصلی داستان گفتگو شخصیت ها است. البته با اینکه داستان در یک آپارتمان به ویژه در آشپزخانه روایت میشه نیاز به خلق فضای سازی نداره به همین خاطر گفتگو بین کاراکتر ها در متن بخش بزرگیه.
 یه خورد گفتگو بین دوشخصیت سریع با جملات کوتاه اتفاق می افته کمی باید مکث کنی تا بفهمی کی این حرف زده.

تک لوکیشنی بودن داستان منو یاد فیلم «۱۲مرد خشمگین» میندازه. حتی الان که فک می کنم تم داستانی این دوتا میشه گفت شبیه ان.
فصل های کوتاه  و اینکه یه رویه در داستان تکرار میشه اصلا باعث این نمیشه خسته بشی بلکه دلت میخواد جلوتر بری ببینی  فصل بعد چی میشه.
پایانی در خور گفتگو ها کاراکتر ها داشت 

همین و...

      
1.2k

48

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.