یادداشت Soli

Soli

Soli

22 ساعت پیش

        هم‌اتاقی‌م ازم می‌پرسه که آیا کتابی که دارم می‌خونم منبع امتحان فردامه یا نه و من با سرخوشی جواب منفی می‌دم.
قطعا این کتاب تو لیست علاقمندی‌های من به پای مجموعه «این ساندویچ مایونز ندارد» نمی‌رسه، ولی باز هم به نظرم خیلی خوب بود. نیمه دوم رو بیشتر دوست داشتم: تقدیم به ازمه با عشق و نکبت، دهانم زیبا و چشمانم سبز، دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل‌وهشتم و تدی.
یه چیزی درمورد سلینجر وجود داره و اون اینه که گاهی موقع خوندن داستان‌ها به نظرم صرفا خوب یا حتی معمولی میان؛ ولی بعد می‌شینم بهشون فکر می‌کنم و انگار دچار تپش قلب می‌شم. نمی‌دونم، نمی‌تونم احساسم رو توضیح بدم.
زیاد نتونستم با ترجمه احمد گلشیری ارتباط برقرار کنم، شاید اگر از مترجم دیگه‌ای کتاب رو می‌خوندم، بیشتر لذت می‌بردم.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.