یادداشت آگاتاهد.
1404/1/5
اول از همه بگم، نوشابه با سیانور رو اگه آگاتا کریستیه خفن نخوندین شروع نکنین چون ممکنه ترغیب نشین بقیهی آگاتا هارو بخونین و اینجوری اوقاتِ خیلی خوشی از دستتون در میره. (برای شروع قتل در قطار سریع السیر شرق و خطر در خانه آخر رو بهتون پیشنهاد میکنم. اگه کتابش رو ندارین میتونین رایگان از ایران صدا گوش بدین) از همون اول که شروع کردم متوجه شدم روندِ نوشابه با سیانور مثل موج سواریه، یعنی آنچنان جناییای در طول داستان نداریم و بیشتر با خصوصیات روانی قاتلها آشنامون میکنه. اوایل کتاب اینقدر به همه شک کرده بودم که نتونستم به کسی اعتماد کنم و بگم "از فلانی خیلی خوشم اومده". تااا اونجایی که کلنل ریس وارد داستان شد. دقیقا مثل این بود که به یه مهمونی دعوت شده باشین و هیچکس رو نشناسین و معذب باشین تا یهو یه آشنا (که کلنل ریس باشه) وارد داستان میشه. آشنایی بنده با کلنل ریس برمیگرده به "ورقها روی میز" که اونجا با پوآرو بود و حضور خیلی محوی داشت. ولی بلاخره آشنا بود دیگه!🥸 من نتونستم پشتپرده رو حدس بزنم و مثلِ "چهار غول بزرگ" یا "ورقها روی میز" خیلی تحلیل نکردم ماجرا رو، فقط خوندم که حسش از بین نره. اینم بگم که کتابای آگاتا رو یا شروع نکنین یا نهایتا سه روزه بخونین مگرنه نصفِ اون مقدار که تند بخونین هم خوشتون نمیاد. نوشابه با سیانور از اون کتابای آگاتا نبود که شروع فصلها و جملهبندیِ آغاز هرفصل انقدر جذاب باشه که نشه گذاشتش زمین، ولی قشنگ بود و من فقط به کسایی که شاهکار های آگاتا رو خوندن پیشنهاد میکنم=) پ.ن: اسمش هم خیلی خفنه نه؟ مثلا فکر کن میپرسن چی میخونی، میگی "نوشابه با سیانور"! (جلدش هم خیلی خوشکله) با تشکر که نظرم رو خوندین اگه شما هم راجب روندهای کتابای آگاتا نظری دارین خیلی خیلی خوشحال میشم پیام بدین تا باهم بحث کنیم🥲💘
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.