یادداشت
1402/7/16
صَعوه این کتاب را از برادر کوچکش کادو گرفت؛برادری با قد ۱ متری و کله کچلش که فکر می کرد خواهرش قرار است خیلی کیف کند با این کتاب و قربان صدقه اش برود؛ که خب نشد این طور چون خواهر آن موقع سیلور استاین را نمی شناخت. اما بعد که شروع کرد به ورق های کلفت کتاب را زدن و تصاویر را دیدن؛ حالش خوش شد و کیف کرد و آخرش هم خون به جگر شد! (شگفت انگیزه اما) به این کتاب ۴ می دم چون بعضی کتابا سن و سال نمی شناسن؛ و به نظرم جاودانه می شن با همین ویژگی شون. شیری که بعد از یه مدتی ندونه چیکار کنه! که مارشمالو براش بهترین چیز ممکن باشه! این کار اون زمان باعث شد که من ۸ ساله از سوسک بترسم اما از شیر نه! چیزی توی این کتاب ترسناک نیست. چیزی به جز پایان چشم بچه ها رو برای گریه قلقلک نمی ده. یه داستان دوست داشتنی و همیشگی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.