یادداشت مظفری

مظفری

مظفری

1401/8/22

        بسم الله
سلام علی آقای خوش لفظ
دیدی بالاخره به بهرام رسیدی، به علی آقا، به علی محمدی، به برادرانت امیر و جعفر، به حاج سماوات و... همه آن هایی که 30 سال حسرت نرسیدن به آن ها را داشتی...
*
یادت هست بعد از کربلای 5،
بعد از والفجر 2،
بعد از...

همیشه پرسیدی چرا باید می ماندی؟ چرا همه رفتند و تو ماندنی شدی؟ چرا همه آن هایی که تو پایشان را به جبهه باز کردی، از تو جلو زدند، چرا بهرام تو را نبرد؟ عباس همان جا و کنار دژ ماند؟ چرا حبیب بدون تو رفت؟ علی محمدی در میدان مین، ماند؟

و شک کردی به خلوصت، پاکی ات، ایمانت، نمازهای شب ات، به...

حالا حتماً فهمیدی چرا؟ عمو علی! قرار بود برایمان بمانی، نقل کنی، خاطره بگویی...
باید یاد همه شان را زنده می کردی، باید از عاشورای انصار الحسین می گفتی، از حاج ستار، از علی آقای چیت سازیان... تو باید برای نسل من و نسل های بعد می ماندی، تا با همان خوش لفظی، خوش مرامی و خوش رفیقی، خاطراتت را ماندگار کنی.

باشد قدر بدانیم...


پ.ن1: شهدا زنده اند و حالا خیلی بیشتر، بهتر، می بینند، می شنوند و می فهمند...
      
20

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.