یادداشت Haniyeh
1403/10/11
معروفترین کتاب سلین "سفر به انتهای شب" هست، ولی گمون میکنم یه اشتباهی این وسط پیش اومده. برای من "مرگ قسطی" کتاب خاصتر بود. از تمام صفحاتش بدبختی و مصیبت میبارید و یادم نمیآد هیچوقت نظر مثبتی روی ذکر مصيبت، اونم با این همه صفحه نوشته باشم؛ اما این کتاب فرق داره. سلین بسیار واقعی این کتاب رو نوشته، انقدر همهچیز دقیق و با جزئیاته که به خودم میگفتم الان اینا همهاش واقعیه؟ از دوستان همخوانم در این کتاب نقلقول میکنم که بعضی هستن ولی بعضی پرداختهی ذهن سلینن. باید اعتراف کنم جاهایی از داستان اونقدر بدبختی تو ذهنم قوت میگرفت که حالم رو خراب میکرد. گاهی چند روز ازش فاصله میگرفتم. روزهایی هم که خسته بودم سراغش نمیرفتم، چون میترسیدم از زندگی ناامید بشم. سلین واقعیات زندگی در فقر و بدون پول رو با همه شخصیتهاش به تصویر کشیده؛ همچنین سختی کارمندی رو با پدرش، سختی دورهگردی و دستفروشی رو با کودکی خودش همراه با مادرش. منظورم از خودش لزوما خود سلین نیست. شخصیت اصلی همنام با خودشه. توی این کتاب ،نامردی و تهمتهای نابهجای انسانها و زیرورو شدن زندگی بیچارهها هم دیده میشه. عاشق شدن و فارغشدن بهخاطر مسائل مالی هم هست. مرگ اطرافیان هم بسیار رخ میده و اون رو هربار تنهاتر میکنه. همونطور که گفتم، ذکر مصيبته. اما باز هم با وجود همهی اینا، این کتاب برای من پنجستاره هست. فکر نمیکنم آدمهای زیادی وجود داشته باشن که با چنین قلم تاثیرگذاری از بدبختی بگن، طنز چاشنیش کنن، همهی شخصیتها رو عمیق توصیف و طراحی کنن و در عین اینکه داستان به سمت مقصد خاصی حرکت نمیکنه، همچنان جالب و باکشش باقی بمونن. قسمتهایی بود که خوب درک میکردم چی میگه و چی به سرشون میآد و قسمتهایی هم بود که دعا میکردم هیچوقت به این روزگار دچار نشیم، چه من چه اطرافیانم. دو چیز توی این کتاب اذیتم کرد. یکی توصیفات بیش از حد در برخی قسمتها بود. بهنظرم اون همه طول و تفصیل نمیخواست، میشد کوتاهتر بشه. دوم اینکه یه قسمتهایی اگر نبود هم داستان آسیب نمیدید، بهنظرم اضافهگویی بود. بااینحال همچنان پنج ستاره هست و پیشنهادی. اگر ژانر این کتاب رو میپسندید، خوندنش رو از خودتون دریغ نکنید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.