یادداشت نورالله قلی زاده

        محتوای کتاب بسیار قویه و جذابیت اصلی اون به خاطر تعابیر دقیق و جدید و حیرت آور رهبری از مقام والای حضرت زینب (س) هست.
جای دیگری هم من حداقل به این دقت و ظرافت ندیدم. البته نویسنده ی کتاب رهبری نیستن و از مجموعه سخنرانی های مختلف ایشان جمع آوری شده. مثل خیلی دیگر از کتاب‌های انتشارات انقلاب اسلامی 
البته کتاب سه فصل داره( ۱ـ حضرت زینب ۲ـ اربعین ۳ـ شرح زیارت اربعین) که فصل اول به حضرت زینب کبری میپردازه


طبق خلاصه ای که بنده ی حقیر از کتاب و سخنان ناب حضرت آقا داشتم باید بگم که در دورانی و زمانه ای که در سراسر حکومت های جهان زن ها جایگاهی در اجتماع نداشتند و علی الخصوص دوران جاهلیت عرب و در مناطق عرب نشین، زن ها بسیار حقیر بودند و دختر ها را زنده به گور می کردند، چنین زنی از قبیله ی بنی هاشم ظهور می کند که در شرایط سختی که چند فرزندش جلوی چشمش به شهادت رسیدند ، شش برادر از دست داده، برادرزاده هایش به شهادت رسیدند ، تمام مردان قبیله در میدان جنگ کشته شدند و تنها مرد بالغ که امام سجاد (ع) هست در بیماری بسیار شدیدی قرار داره و جانش هم در خطره، این بانوی باعظمت باید سرپرستی کلی زن و بچه ی یتیم و بی سرپرست و اسیر رو به عهده می‌گرفت و به همه دلداری میداد، درصورتیکه که خودش از همه بیشتر مصیبت دیده، خودش در گودال قتلگاه بوده، و با این حال بسیار قوی است و ذره ای سستی در اراده و ایمان او دیده نمی شود!
و این است معجزه ی زینب کبری که تاریخ بشر را حیران خود کرده است. 
در همین شرایط باز میبینیم که این بانوی بزرگوار هم در کوفه و هم در شام خطبه های بی نظیر و بسیار تأثیرگذاری دارد خطبه های بسیار بلیغ و فصیح که انسان را یاد خطبه های حیدر کرار در نهج‌البلاغه و خطبه ی تاریخی زهرای اطهر در فدک می اندازد. به صورتی که در کوفه بسیاری از مردم وقتی این صحنه را می‌بینند اشک در چشم هایشان جاری می‌شود. به خاطر اینکه خودشان کلی نامه به امام نوشتن ولی روبرویش ایستادند و او را تنها گذاشتند.
و در همین لحظه با یک ادبیات تمثیلی زیبا و نقطه زن و محکم به آنها می گوید: مَثَل شما مانند زنی هست که پشم را می رسید، تبدیل به نخ می کند ، بعد نخ ها را باز می کند و دوباره تبدیل به پشم یا همان پنبه ی نرسیده می کند. و نتیجه ی این خطبه می شود پشیمانی بسیاری از عهد شکنان که قیام توّابین را تشکیل میدهند.
و در شام نیز چنان خطبه ای دارد که زمینه ای می شود و در کمتر از چند سال در آن جامعه هیمنه ی حکومت بنی امیه می شکند و به کلی از بین می رود.
همه ی اینها به کنار در بعضی منابع موثق آمده که حضرت زینب و بقیه بعد از آزادی از اسارت در چهلم یا همان اربعین اول یا اربعین دوم به زیارت قبر سیدالشهدا و شهدای کربلا می آیند و حرکت ایشان و جابر بن عبدالله انصاری باعث می شود که اجازه داده نشود تا حادثه ی عاشورا و کربلا و امام حسین از یادها برود.
…
خب با همه ی این قوت هایی که کتاب داشت و به خاطر سخنان دقیق رهبری هست؛ با این حال اصلاً سیر مشخصی نداره و معلوم نیست از کجا میخواد شروع بشه و به کجا برسه.
خیلی از جاها سخنان تکراری هستن و برای مثال آن تکه از خطبه ی حضرت زینب در کوفه حداقل در دو سه جای کتاب آمده است. و خیلی از مطالب دیگر مثل تشکر آقا از مردم عراق بابت اربعین و خیلی چیزهای دیگه...
به نظرم باید خیلی دقیق تر و با حوصله تر و البته مفصل تر به این موضوع و کتاب پرداخته بشه و جای کار داره قطعاً.