یادداشت زینب
4 روز پیش
این کتاب حاوی سه داستان بود که دو داستان اول رو بیشتر دوست داشتم. یعنی داستان «رؤیای مردی مسخره» و «شومترین حادثه». ۱- «رؤیای مردی مسخره» روایت فردی است که تصمیم به خودکشی میگیرد و زمانی که در فکر خودکشی است به خواب میرود و رؤیایی میبیند که نگاهش را عوض میکند. ۲- «شومترین حادثه» ماجرای ژنرالی را تعریف میکند که به اعتقادش برای جذب آدمها، به ویژه زیردستان، باید از راه دل وارد شد و از این طریق بر آنها مسلط شد. برای اثبات نظریهاش یک شب برحسب اتفاق متوجه مراسم ازدواج یکی از کارمندان ادارهاش میشود و تصمیم میگیرد که ناخوانده وارد آن مجلس شود، توجه همه را به خود جلب کند و همه را به تحسین خود وا دارد، اما اتفاقات طور دیگری رقم میخورند... ۳- «بزدل» حکایت دو رفیق صمیمی است به نامهای «واسیا» و «آرکادی». واسیا مدتی است که عاشق دختری شده و همین باعث شده در انجام کارش سستی کند. شغل وارسیا رونوشتنویسی است و تنها یکی دو روز بیشتر به زمان تحویل کار باقی نمانده و همین استرس فراوانی به او وارد میکند. علیرغم تلاشهای آرکادی، دوستش، نمیتواند بر این استرس غلبه کند...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.