یادداشت مهدی پیرهادی

        داستان شاه کشی از 24 ساعت مانده به جشن 2500 ساله شاهنشاهی شروع و در آن تمام میشود. داستانی 256 صفحه ای که خواننده را با حالات و درونیات آدمی که قصد کشتن شاه را دارد آشنا می کند.
اگر خواننده دافعه ای که جلد بد کتاب ایجاد کرده را پشت سر بگذارد و وارد داستان شود، از همان فصل یک در جریان سیالی می افتد. جریانی که با قلم روان نویسنده همراه شده و قطره چکانانه به خواننده اطلاعات می دهد و او را به این سو و آن سو می کشاند. از خواب و خیال گرفته تا واقعیت و حتی به دل تاریخ. جریانی که البته در تمام 17 فصل کتاب پر از پرش ذهنی است و عادت کردن به آن حوصله میخواهد. رفت و برگشت های پی در پی بین خیال و واقعیت و همراه شدنش با جملات کوتاه پرشمار، ضرباهنگ کار را زیاد کرده است. تکنیکهایی که سعی دارند مخاطب را به سهراب و احوالش نزدیک کنند. هر چند حجم زیادی از این رفت و برگشت ها در فضای تخت جمشید روی میدهند و روایت را به تکرارهای زائد می اندازند. تکرارهایی که اگر نبودند حجم رمان کمتر میشد و از طرفی قدرتش افزایش می یافت.
با اینکه شاه کشی در یک بازه 24 ساعته روایت می شود اما نویسنده طعم حوادث تلخ سالهای 42 تا 50 را به خواننده می چشاند و از خفقان آن دوره هم حرف می;زند.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.