یادداشت میم صالحی فر

قصه‌های سبلان؛ کوه مرا صدا زد
        جلال، پسری روستایی است که برای اوردن حکیم، راهی دهی دیگر می‌شود.
در ادامه چه در مسیر بازگشت به خانه یا درمان پدر و حتی اتفاقات به دنبال آن، ما از زاویه دید این نوجوان با داستان همراه می‌شویم.
کتاب دو جلد دیگر هم دارد که گرچه مثل این جلد جایزه‌ای نبرده اند اما نویسنده بیشتر (جلد دوم را می‌گویم) دوستشان دارد و من هم دوست دارم بخوانم‌شان و بعد این نظر رو هم تکمیل کنم
      
47

3

(0/1000)

نظرات

با توجه به اینکه این قصه دغدغه  نوجوان امروز نیست و خیلی با فضای رایج شهری و حتی روستایی فرق داره، به نظرتون قابل توصیه به بچه های امروز هست؟ دوستش دارند؟
6

0

شما تو حوزه‌ی نوجوان از من واردترین البته
به نظر من حتی اگه شرایط روستاها تغییر کرده باشه، بازم به جهت اشنا شدن نوجوان‌های امروزی با شرایط قدیم و امکانات نداشته‌مون، خوب باشه 

0

لطف دارید. منم نظرم همین بود ولی یک سری از دوستان عقیده دارند که این فرم کتاب‌ها با این فضاها الان خوانده نمیشه و اگر بشه فقط می خوانند و تمام میشه. ولی من میگم حتی یک تاثیر کوچک  و دانش جزئی هم به بچه ها اضافه بشه غنیمته
@Mim_saad 

1

منم باشما موافقم
@R.Babaee 

0