یادداشت

_therozali_

_therozali_

1403/9/12

روزهای بی آینه: خاطرات منیژه لشکری، همسر آزاده خلبان، حسین لشکری
        داستان از اونجایی شروع میشه که حسین احساس میکنه به منیژه خانم علاقه منده. حسین  در یک خانواده مذهنبی  بزرگ شده بود؛ او  در آمریکا تحصیلاتش رو ادامه داده بود و و خلبان ارتش نیرویی هوایی  بود و منیژه یه دختر صاف و ساده ولی در پوشش در خانواده به آن ها سفت گرفته نمیشد؛ ولی در عین حال دخترها در  خانواده یک سری قوانین سفت و سختی باید رعایت میکردند. حسین موضوع را با مادر منیژه مطرح میکنند و پس از موافقت پدر منیژه، حیسن  به همراه خانواده به خواستگاری منیژه میرود...و این ازدواج  در سال ۵۷ شکل میگیرد. پس از ازدواج  منیژه و حسین در خانه های ویلایی پایگاه وحدتی دزفول اسکان  میکنند و زندگی عاشقانه خود را شروع میکنند. پس از  چندماه دوری حسین و منیژه  به تهران میرودند که با خانواده دیدار کنند که در این سفر متوجه بارداری منیژه میشوند.  این زندگی خوش و خرم ادامه پیدا میکند و منیژه و حسین دارای یک فرزند پسر به نام علی اکبر میشود... یک روز که منیژه در خانه ی پدری و حسین برای دیدن و پدر و مادرش به قزوین رفته بود مدام از نیروی هوایی به منزل خانواده ی منیژه تماس گرفته میشود که حسین هر چه سریع تر خودش را به پایگاه نیروی هوایی برساند... پیغام را به هر نحوی بود به حسین میرسانند و حسین اعزام میشود و منیژه و پسرش را به خانواده منیژه می‌سپرد. ۲۷ شهریور ۵۹ بود که هواپیمای حسین در اثر عملیاتی در خاک عراق سقوط میکند... خبرهای ضد و نقیضی از اسارت حسین می آمد... ماه ها گذشت و هیچ خبری از حسین نشد. دوسال بیشتر از این زندگی عاشقانه نگذشته بود که منیژه با یک این  اتفاق مواجه میشود و به کلی زندگی او زیر و میشود... سال ها طول میکشد ولی هیچ خبری از حسین نمیشود. تقریبا پس از ۸ سال همه ی اثرا را آزاد کردند ولی حسین نبود که نبود...  منیژه از دوری حسین دچار بیماری های اعصاب و روان میشود...حسین تا ۱۴ سال مفقود الاثر به حساب می آمد ولی منیژه در طول این باز هم ناامید نمیشود و به دیدار آزاده ها میرود که شاید خبری از حسین  داشته باشند. پس از ۱۴ سال  در سال ۷۴ اولین نامه ی حسین  از طریق صلیب سرخ به دست منیژه میرسد. سه سال بعد حسین آزاد میشود  و به ایران بر میگردد... حالا  نه حسین و نه منیژه آن حسین و منیژه ی  عاشق سابق نبودند... باید زندگی را پس از ۱۸ سال دوری از نو شروع کنند...
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.