یادداشت محمدامین اکبری

ینگه دنیا (1): مدار 42
        به نام او

«منظور از وارد شدن در این‌گونه «معقولات» روشن کردن این نکته است که اگر پاره‌ای از ذهنی‌ترین و تاریک‌ترین جریان‌های ادبی قرن بیستم نسب خود را به جویس می‌رسانند، در عین حال پاره ای از زنده‌ترین و روشن‌ترین جریان‌ها نیز –به ویژه در امریکا- باز از جویس سرچشمه می‌گیرند. فاکنر و همینگوی و دوس‌پاسوس و تورنتون وایلدر همه شاگرد جویس محسوب می‌شوند؛ و پیروان انها نیز به سنت جویس تعلق دارند. اما از این میان دوس‌پاسوس از لحاظ گرفتن و منتقل کردن شیوه‌های جویس، و به ویژه از لحاظ دنبال کردن روحیه‌یِ آزمایشگری او، بیش از دیگران شایان توجه است.
دوس‌پاسوس در دوران مترقی خود، یعنی پیش از جنگ داخلی اسپانیا (زیرا پس از این جنگ مرتجع شد)، آزمایشگرترین نویسنده امریکا بود. در رمان‌های بزرگ او، «یو اس ای» و «منطقه کلمبیا» و «منهتن ترانسفر»، قهرمان داستان فرد معینی نیست، بلکه خود جامعه امریکاست. نویسنده در توصیف و زنده ساختن صحنه‌های اجتماعی همان قدر تلاش می‌کند که رمان نویسان دیگر به پروراندن سیرت قهرمانی خود می‌پردازند. آدمها، در برابر جامعه، در مرتبه دوم قرار می‌گیرند. نویسنده می‌خواهد تاثیر محیط اجتماعی، و به ویژه محیط اقتصادی، را بر افراد نشان دهد. بنابراین باید محیط را زنده و در حال حرکت ترسیم کند. تکه ای از ترانه‌های روز، نطق‌های سیاسی، تیترهای روزنامه‌ها، بیوگرافی اشخاص واقعی و «تاریخی» - که زندگی‌شان با زندگی ادمهای داستان در آمیخته است – لای داستان بُر می‌خورد. دید «دوربینی» و «امپرسیونیستی»، و حتی «فیلم خبری»، همه مواد کار دوس‌پاسوس را تشکیل می‌دهند. این وارستگی از قید و بندهای متداول رمان‌نویسی، این خطر کردن، این آمادگی – یا دست کم این داوطلب شدن- برای طبع آزمایی در انواع شیوه‌ها، در یک کلام این «مدرنیسم»، درسی است که دوس‌پاسوس از جویس آموخته است. و جوهر این درس عبارت است از پاسخ دادن به مقتضیات موضوع کار.
چنان که خواهیم دید نویسنده‌ی «رگتایم» همه صناعت‌های دوس‌پاسوس را گیرم به شکلی بسیار فشرده‌تر و پالوده‌تر، در رمان خود به کار برده است. بنابراین باید گفت که دکتروف به واسطه دوس‌پاسوس از جویس متاثر است.»

<img src="https://www.theparisreview.org/il/1310b56ff1/large/John-Dos-Passos-Interview.png" alt="description"/>

اول بار که با نام جان دوسپاسوس مواجه شدم در مقدمه کتاب «رگتایم» ای. ال. دکتروف به قلم نجف دریابندری بزرگ بود. بعد از اینکه جلد اول «ینگه دنیا» یا همان یو اس ای را خواندم خواستم چیزکی در مورد کتاب بنویسم، دوباره مقدمه رگتایم را خواندم و دیدم که بخشی از مقدمه کاملا برای معرفی سبک  دوس پاسوس کفایت میکند، ضمن اینکه باید بگویم متاسفانه به دلایل عدیده ای که بخشیش به انزوای دوس پاسوس در ادبیات انگلیسی زبان بر میگردد و بخش دیگرش به ترجمه و نشر نامنظم آثارش در ایران باز میگردد دوس پاسوس چندان برای مخاطب فارسی زبان شناخته شده نیست. البته خوشبختانه پس از سالها جلد سوم این کتاب با عنوان پول کلان با ترجمه سعید باستانی در حال انتشار است و متاسفانه چاپ جلد اول آن با عنوان مدار 42 به اتمام رسیده است. حال اگر در کتابفروشیهای حاشیه ای مدار 42 درجه را پیدا کردید مفت چنگتان! از رمان بی نظیر این امریکایی لذت ببرید
در آخر اینکه من ترجمه های سعید باستانی را بسیار دوست میدارم و به نظرم مترجم مهمی است که سهم زیادی در معرفی ادبیات آمریکا داشته است که متاسفانه او هم به دلایلی چندان دیده نشده است معروفترین کارش «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» کِن کِیسی است که ـآن هم توسط انتشارات هاشمی به زیورطبع آراسته شده

:)
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.