یادداشت امیر محمد طایفه
1404/2/25
" خدایان سیزیف را محکوم کرده بودند که تخته سنگی را بیوقفه تا قلهی کوهی بغلتاند. به قله که میرسید، تخته سنگ با تمامی وزن خود دوباره به پایین میافتاد. خدایان با دلایلی موجه به این نتیجه رسیده بودند که هیچ کیفری بدتر از کار بیهوده و بیامید نیست. " از دیدگاه من، سیزیف، قهرمانی متفاوت از همهی قهرمان هاست؛ قهرمانی که رستگاری خود را نه در پیدا کردن معنا، بلکه در طغیان علیه بیمعنایی میبیند. این عمل شاید در نظر بسیاری چیزی بیشتر از تقلایی دیوانهوار برای ساختن معنایی که مثل هر معنای دیگری دیر یا زود رنگ میبازد نباشد، اما در این طغیان معنا هدف نیست! بلکه همان تلاش برای زندگی کردن در دنیایی که معنایی برای آن ارائه نمیکند به اندازهی کافی معنا بخش خواهد بود. پ.ن : در بین آثاری که از کامو خواندم شاید سنگین ترین بود. به نظرم لازم هست که چند بار خوانده بشه برای تاثیر بیشتر.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.