یادداشت زهرا دشتی

        اگر دنبال سبک زندگی شهدا و جانبازان و ... هستین  این کتاب رو نخونید. چون قطعا مایوس می شین. این کتاب داستان تلخ جوانی هست که در اسارت پیر شد. البته این کتاب زندگی منیژه لشگری همسر شهید حسین لشگری رو بیان کرده ولی من بیشتر طمع تلخ زندگی مردی رو چشیدم که وقتی پس از ۱۸ سال از اسارت برگشت، علاوه بر جوانی از دست رفته اش، با چیزهای از دست رفته‌ی زیاد دیگری هم روبرو شد. 
همه چیز مختصر و سریع روایت شده اما نکات قابل تامل زیادی داشت، شاید اگر این کتاب در مورد افراد واقعی نبود، حرفهای بیشتری در مورد این نکات می زدم اما الان جز یکی دو مورد خیلی عادی، از بقیه می گذرم. یکی از این نکات جایی بود که منیژه در مورد سختی اینکه زنی خرید بره، خودش بره تعمیرگاه و ... کارهایی از این جنس که اون زمان عموما در خانواده بر عهده مرد بود رو انجام بده. جالبه که الان زمانه ای هست که یک زن معمولی مجبوره غالب این کارها رو بکنه و جامعه هم ازش انتظار داره! این تفاوت که در دو سه دهه رخ داده جالب بود.
مورد بعدی که تلخ هم هست، این واقعیته که زمان، رویدادها و ... آدم ها رو عوض می کنه، آدم هایی که در این چرخش روزگار کنار هم نباشند، حتی اگر محبت و مهر و دلبستگی عمیقی داشته باشند، با همدیگه به نوعی غریبه می شن. گاهی این غریبگی، درد و رنج زیادی داره. مخصوصا که آدم دنبال همون آدم گذشته در آدم فعلی باشه.
اگر بتونید در تلخی های نهفته در این روایت تامل کنید و عمیق بشین، این کتاب رو توصیه می کنم، در غیر این صورت، شاید دست آورد چندانی براتون نداشته باشه.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.