یادداشت mahdiye
1402/5/14
3.6
58
داستان دختری به نام کیدی که هر سال تابستان را در جزیره پدربزگش با خاله ها و خاله زاده هایش می گذراند و با مرین و جانی و گت گروهی چهار نفره را تشکیل می دهند و نامش را دروغگو ها می گذارند. در این بین کیدی عاشق گت می شود و گت عاشق کیدی ولی یه اتفاقی می افتد که باعث میشود کیدی تابستان پانزدهم را به یاد نیاورد و بعد از دو سال که به جزیره برمیگردد به دنبال جواب این سوال است که چه اتفاقی برای او افتاده. در طول داستان حدس های متفاوتی در ذهنم شکل می گرفت ولی در آخر کتاب تمام حدسیاتم دود شد و کاملا شوکه شدم جوری که تا چند صفحه بعد از ان را کاملا در شوک بودم. در بعضی از بند ها ترجمه نامفهوم وجود داشت ولی در کل جوری نبود که نشه کل کتاب رو فهمید و برای من کتاب دوست داشتنی بود.
(0/1000)
1402/7/12
0