یادداشت Zahra

Zahra

Zahra

1404/5/26

        اولین تجربه‌ام از کتابها و قلمِ هاروکی موراکامی بود و میشه گفت بدون پیش‌زمینه‌ای ازش سراغش رفتم. در ابتدا نمی‌دونستم مجموعه‌ای از چند داستان کوتاهه و فکر می‌کردم تمام کتاب درباره‌ی داستانِ اول، «شهر گربه‌ها» هست که نام کتاب ازش گرفته شده. بعد از پایانِ تقریباً ناگهانی این داستان و شروع داستان جدید فکر می‌کردم دو داستان موازی در جریانه و قراره به نوعی به هم برسن. با جلوتر رفتن و خواندن داستانهای بعدی گمان کردم مثل کتابِ «هر چه به دنبالش هستی در کتابخانه پیدا می‌شود»، مجموعه‌ی چند داستانه که در آخر کتاب مرتبط میشن. اما اواسط کتاب در جایی خواندم که چنین نیست و داستانهایی جدا هستن. گمان می‌کنم پایان ناگهانی و تاحدی بدموقع هر داستان باعث چنین تفکراتی شد و از دلایلی بود که نتونستم با کتاب ارتباط بگیرم و مطالعه‌ی کتاب رو مشکل و کند کرده بود به طوری که میلی بهش نداشتم. اما الان که کتاب رو تمام کردم و گره‌های ذهنیم باز شدن، به جالب بودن انتخاب شخصیت‌ها و داستانهاشون پی بردم. حس میکنم باید زمانی دوباره این کتاب رو بخونم شاید این‌بار بهتر ارتباط بگیرم.
از بین داستان‌های کوتاهش، «کینو» و «دیروز» برام جذابیت بیشتری داشتن و بهتر ارتباط گرفتم.
      
27

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.