یادداشت بنیامین

        تعریف کافه پیانو را از خود شما شنیده ام. وقتی که گوگل پلاس بودید و بودم. کتاب را فرهاد جعفری در تقلید از سبک و نوشتار صادق چوبک نوشته. در جزئیات بسیار دقیق تا جایی که از برند وسایل خانه و کافه هم در توصیفاتش چشم پوشی نکرده. داستان سراسر تعلیق است، بدون پایان. انگار نویسنده، آخر داستان، نوشتنش نیامده. برهه ای از زندگی یک کافه دار و زندگی خودش را ممزوج کرده و فرستاده ناشر برای چاپ و فروش.
از معدود داستان های این سبکی است که برخی شخصیت هایشان علیرغم قرتی مسلکی شان، نماز می خوانند. کتاب وسوسه برانگیز است در شهوت استعمال سیگار و پیپ با مزه انواع قهوه ها. گل گیسو، دختر شخصیت اول داستان، عجیب با روح و روان خواننده بازی می کند. مخصوصا با بابایی گفتن هایش. جعفری در پرداختن به موضوع زن ایده آل و خیالی، که برخی از مردان متاهل، در قواره مونیکا بلوچی، تصور می کنند و بدان گرفتارند، بسیار خوب عمل کرده، در عین حال همواره حس قدرشناسی از همسر واقعی را در وجود خواننده زنده نگه داشته است.
ولی بین خودمان بماند، شما که غریبه نیستید... 
ادبیات ما رمان های خیلی بهتری دارد. اصولا نباید کافه پیانو به چاپ 59 می رسید!
      

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.