یادداشت سپهر ناصری
1403/12/19
آل احمد در این کتاب به داستانهایی حول محور زنان و معلمان میپردازد و به شیوهای جالب توجه احوالات مردمان زمان خود را به تصویر میکشد، از زنی که برای مرگ کودک هوویش نذر میکند تا معلمانی که بیمه درمانی را دزدی دولت میدانند. اما یک داستان در این میان بیش از همه توجه مرا جلب کرد و آن داستان «جاپا» بود. در این داستان بسیار کوتاه همراه روایتی از دیبری زحمتش میشویم که به نظر نویسنده شمهای از دغدغههای درونی آل احمد را نشان میدهد. این معلم که سر و کله زدن با کودکان را برای خود هدف و مقصودی نمیبیند میل دارد رد و اثری از خود در جامعهاش به جای بگذارد و خود را درگیر خشم و نفرت از دیگرانی میکند که به این هدف (اثر گذاری) دست یافتهاند. در واقع خود آل احمد بهگونهای از عیب خود و نویسندگان هم عصرش مینویسد که آنقدر خود را درگیر تفکرات سیاسی کرده بودند که ادبیات را از نوشتههای خود پاک کرده بودند. آل احمد که گاه بسیار درگیر این مسائل میشد و گاه صرفا به ضعفهای اجتماعی و فرهنگی (گاه درست و گاه نادرست) میپرداخت، قدری بیشتر ادبیات را در آثار خود حفظ کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.