یادداشت MBVPDR
دیروز
پرنس میشکین، مردی به ظاهر سادهلوح که با مهربانیِ کودکانه و صداقتی آزاردهنده وارد جامعهی روسیه میشود، همچون آیینهای تمامنما، ریا و فساد اطرافیانش را عریان میکند. داستایِفسکی در این شاهکار، تضاد وحشیانهی میان "پاکی مسیحگونه" و "فساد دنیوی" را به تصویر میکشد، جایی که پرنس با وجود تمام خوبیاش، نه تنها نجاتبخش نیست، بلکه خود به قربانی تبدیل میشود. نقد : درحالی که داستایِفسکی با مهارت، شخصیتهای پیچیده و موقعیتهای روانکاوانه خلق میکند، برخی معتقدند طولانیبودن رمان و تکرار برخی مضامین فلسفی، از شدت تأثیر آن میکاهد. با این حال، همین جزئینگاریهاست که عمق تراژدیِ "انسانِ خوب در دنیای بد" را نشان میدهد. آیا میشکین واقعاً ابله است، یا جامعهای که او را طرد میکند ابلهتر است؟ چرا بخوانیم؟ اگر میخواهید درگیر یکی از عمیقترین پرسشهای بشری شوید: «"آیا راستی و نیکی محض در دنیای ما جایی دارد؟"» این رمانِ روانکاوانه، شما را تا مرز جنون و روشنبینی پیش خواهد برد. ( داستایِفسکی ثابت میکند گاهی دیوانگی، تنها پاسخ منطقی به جهانی غیرمنطقی است!)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.