یادداشت احمد کولی وندی
1402/5/10
خاطرات خانه اموات اثری است حدوداً ۴۰۰ صفحهای و در قیاس با سایر آثار فئودور داستایفسکی کتاب نسبتا کوتاهی تلقی میشود. برخلاف دیدگاه عمومی، اثر خاطرات دوران زندان داستایفسکی نیست و همانطور که در مقدمه نیز به آن اشاره میشود، داستان خاطرات ۱۰ ساله زندانی بخت برگشتهای را روایت میکند که پس از مرگ دفترچه خاطاتش اتفاقی به دست داستایوفسکی رسیده. از نظر روایت، این رمان یک تفاوت عمده با سایر آثار داستایفسکی دارد. او که معمولا داستانهایش را با کرختی و در وضعیتی کسالت بار آغاز میکند و در فصلهای نخستین صرفا افراد داستانش را معرفی میکند، اینبار در شخصیت پردازی کاملاً سطحی و گذرا عمل کرده و چندان به افراد داستانش نمیپردازد. حتی به شخصیتهایی که به نظر شما میتوانند در آینده آبستن حوادث بسیاری باشند کاملا سطحی پرداخته و تا پایان داستان هم به هیچ وجه بهشان بازنمیگردد. شخصیتها میآیند و میروند داستان ساختار داستانی ندارد و در تمام طول کتاب از خود میپرسی که چی؟ قرار است به کجا برسیم؟ خط داستانی گاهاً شلخته و بیمبالات است گویا اصلاً خط داستانی برای نویسنده اهمیتی ندارد. اما وقتی روایت تمام میشود تازه قهرمان داستانت را کشف میکنی. قهرمان این داستان کسی نیست. خود زندان است... تو در تمام داستان در حال کشف شخصیت اصلی ماجرا هستی و در آخر خودت میمانی و خودت... به یک تنهایی بی انتها برمیخوری که گاهاً برای تو زیباست به سنت تمام آثار داستایفسکی در مقدمه این اثر نیز آمده که برخی این کتاب را شاهکار او میدانند و برخی برادران کارامازوف را. حقیقتاً نباید گول این جمله را خورد. چون برادران کارامازوف نمونه اعلایی است که حتی خود نابغه روسی از پس تکرارش برنیامد، پس قیاس هر اثری با آن گزافه است. اما با این حال درست است که این رمان بهترین اثر داستایوفسکی نیست، اما همواره در قامت یک شاهکار در ادبیات جهان باقی خواهند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.