یادداشت Soli
1404/4/14
با دستان لرزان رفتم سراغ این کتاب. تجربه قبلیم از آقای گلشیری، کتاب "خانهای در تاریکی" بود که پرداختش بد نبود اما پایانش بدجوری زد تو حالم. مجموعه خونآشام رو هم تلاش کردم بخونم، اما نصف جلد اول رو به زور خوندم و گذاشتمش کنار. خب، این کتاب رو پسندیدم. جالبتر بود. البته شخصیت راوی یه کم برام عجیب بود، کسی که اینهمه چیز عجیب و غریب دیده، چرا نباید حرف نیما رو باور کنه؟ از دیدن خونآشامها هم یعنی عجیبتره؟ یا مثلا همه صد صفحه اول، من فکر میکردم راوی تنها زندگی میکنه، نمیدونستم زن و بچهای هم توی اون خونه هستن. به هر حال، به نظرم کتاب بدی نبود. من معمولا از داستانهایی که توشون گمشدهای وجود داره، استقبال میکنم. این ایده غیب شدن توی زیرزمین و اینا هم به نظرم خیلی جذاب بود. ببینیم در جلدهای بعد به چه چیزی بر خواهیم خورد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.